نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان صائب
آنان که
در
مقام رضا ايستاده اند
سر چون هدف به زير پر تير برده اند
چون موج
در
سراب غرورند مبتلا
بي حاصلان که دل به تمنا سپرده اند
در
زير خاک نيز نبينند روي خواب
نقد امانتي که به دلها سپرده اند
بسيار غافلان خود آرا بسان شمع
سر
در
سر علاقه زر تار کرده اند
سير محيط
در
گره قطره مي کنم
تا چون حباب ديده من باز کرده اند
يارب چه گل شکفته که امروز
در
چمن
گلها به جاي چشم دهن باز کرده اند
باز سفيد عالم غيب اند عاشقان
در
زير خاک بال کفن باز کرده اند
صائب سپهر شبنم پا
در
رکاب اوست
درگلشني که ديده من باز کرده اند
سنگين دلي تو ورنه اسيران به آب چشم
در
مغز سنگ تخم شرر سبز کرده اند
مانند طوطيان پروبال مرا به زهر
در
آرزوي تنگ شکر سبز کرده اند
دل
در
جهان مبند که اين نونهال را
از بهر سرزمين دگر سبز کرده اند
آنها که کرده اند ز مي توبه
در
بهار
کيفيت وجود فراموش کرده اند
دست از طمع بشوي که
در
روزگار ما
مستان سخا وجود فراموش کرده اند
آسوده اند
در
جگر سنگ چون شرار
جمعي که از نمود فراموش کرده اند
در
بند غم منال که مرغان دوربين
سير چمن ز روزنه دام کرده اند
مستان ز قيد شنبه وآدينه فارغند
رو
در
پياله پشت به ايام کرده اند
در
علم آشنايي آن چشم عاجزند
آنان که وحش را به فسون رام کرده اند
جمعي که
در
کمينگه صبح قيامتند
آن سينه را زچاک گريبان نديده اند
تا قامت بلند تو
در
جلوه آمده است
مرغان قدس از سر طوبي پريده اند
در
روزگار چهره شبنم فريب تو
گلهاي باغ روي طراوت نديده اند
امروز
در
قلمرو خواري کشان توست
آن را که مصريان به عزيزي خريده اند
صائب به حسن طبع تو اقرار کرده اند
جمعي که
در
نزاکت معني رسيده اند
پوشيده چشم مي گذرند از
در
بهشت
تا اهل دل ز رخنه دلها چه ديده اند
در
پيش پاي خويش نبينند از غرور
ناديدگان ز خويشتن آياچه ديده اند
از عقل نيست دل به سر زلف باختن
ياران موشکاف
در
اينجا چه ديده اند
صفحه قبل
1
...
3030
3031
3032
3033
3034
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن