167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان سيف فرغاني

  • غم تو در دل از آثار فيض رحمانست
    چو خاطر ملکي در نفوس انساني
  • مرا سخن زتو در دل همي شود پيدا
    که در درون من انديشه وار پنهاني
  • زانديشه تو که هست جان در وي
    دل چون قفس است و طوطيان در وي
  • در نعت تواند طوطيان يک يک
    همچو لب تو شکر فشان در وي
  • هرنکته زعلم اين چنين عاشق
    در تست هزار بحروکان در وي
  • در ذکر معاني تو مي بايد
    لفظي زگهر هزار کان در وي
  • در بحر غمت که بي کنارست آن
    ماييم فتاده تا ميان در وي
  • در وصف تو شعر سيف فرغاني
    دريست کشيده ريسمان در وي
  • من نيم در خور تو وچه عجب
    سايه گر نيست در(خور) خورشيد
  • در عشق عاجزند چو در جنگ گربه موش
    گرگان شير پنجه که درحيله روبهند
  • از در دندان تو در خنده گوهر فشان
    لعل تو دايم چو خاتم از نگين آراسته
  • در سفره گرچه نان نبود من گداي را
    در خانه هرچه هست زمهمان دريغ نيست
  • جانا زرشک خط تو عنبر در آتش است
    وزلعل آبدار تو گوهر در آتش است
  • عاشق بآب ديده چون سيم حل شده
    در بوته بلاي تو چون زر در آتش است
  • سيف ازتو دور مانده وشعرش بنزد تست
    زر در خزينه شه وزرگر در آتش است
  • ديوان شاه نعمت الله ولي

  • در دل و ديده نديدم جز يکي
    گرچه گرديدم بسي در دو سرا
  • قل هوالله احد مي خوان مدام
    چون موحد در خلا و در ملا
  • در خرابات خلوتي داريم
    به از اين در جهان که دارد جا
  • در ميان عشقبازان، ماکميم از هر کمي
    از کمي ماست، در عالم همه بيشي ما
  • هرکجا بکري است در دار وجود
    از سر مهر آمده در مهر ما
  • غير ما در بحر ما ديگر مجو
    خود کجا غيري بود در بحر ما
  • عمري است که در گوشه ميخانه مقيميم
    رندان همه سرمست فتاده به در ما
  • خوش نقش خيالي است در اين خلوت ديده
    روشن بتوان ديد ببين در نظر ما
  • خوش چشمه آبي است روان در نظر ما
    سيراب شده خاک در از رهگذر ما
  • عشق او بحري و ما غرقه در او
    تو درآ در بحر بي پايان ما