نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان قاآني
نشسته ناظر و منظور
در
يکي بالين
غنوده عاشق و معشوق
در
يکي بستر
دو تاجدار مکان کرده
در
يکي اورنگ
دو گلعذار نهان گشته
در
يکي چادر
به قادري که ز پستان ابر نيساني
به کام کودک
در
دايه سان نمايد
در
دگر نه نظم نگارم ز کلک
در
ديوان
دگر نه نثر نويسم ز خامه
در
دفتر
به قلب گيتي امرت چو روح
در
قالب
به جسم گيهان حکمت چو راح
در
ساغر
تيغي
در
کام خصم زهر مجسم
تيغي
در
روز رزم مرگ مصور
در
کلف خسرو بگويمت به چه ماند
رود روان
در
کنار بحر مقعر
شيوه آن
در
جهان کفالت امت
پيشه اين
در
زمان کفايت لشکر
آن سر عنتر فکند و اين سر فتنه
اين
در
احسان گشود و آن
در
خيبر
اين يک
در
مهد عهد قائل تکبير
آن يک
در
عهد مهد قاتل اژدر
مسلمست؟ بلي
در
چه؟
در
سخا و سخن
مقدمست؟ نعم بر که؟ بر قضا و قدر
به طرز بيضه بيضاش
در
کفي مينا
به رنگ لؤلؤ لالاش
در
کفي ساغر
ز تنگ چشمي هم چشم
در
زن
در
زي
ز سخت رويي هم دست تيشه درگر
در
آستانه ميرند و ني عجب کاخر
کند بديشان
در
خاصگان مير اثر
در
آن گزيده گرانمايگان نشست نشيب
در
آن گرفته سبک پايگان قرار زبر
سرودمش نه هر آن راکه
در
فراز مقام
سرودمش نه هر آن راکه
در
فرود مقر
در
آن مکابره من تند گشته با جانان
در
آن محاوره من گرم گشته با دلبر
که ناگه از
در
پيري خميده قد چو کمان
دمان درآمد با موي شيرگون از
در
بدايتش همه
در
قدح گردش گردون
نهايتش همه
در
مدح خواجه قنبر
مزن به گام هوس
در
طريق فقر قدم
مکن به پاي هوا
در
ديار عشق سفر
هواي مائده داري و زهر
در
سکبا
خيال باديه داري و دزد
در
معبر
هزار جنت
در
يک توجهش مدغم
هزار دوزخ
در
يک تعرضش مضمر
به نزد حلمش الوند
در
حساب طسوج
به پيش جودش اروند
در
شمار شمر
چه مايه دارد
در
پيش طبع او دريا
چه پايه دارد
در
نزد آسکون فرغر
کنايتست ز دست تو ابر
در
آذار
حکايتيست ز تيغ تو برق
در
آذر
در
حصار ببستند چل يهود عنود
بر آن که باره علم محمدي را
در
رسيد بر
در
آن باره شرزه شير خداي
گرفت حلقه
در
را به چنگ زور آور
صبا که روحش شادان زياد
در
جنت
صبا که جانش خرم بواد
در
محشر
بجنبش آمده هر ذره
در
نشاط و طرب
چنانکه
در
شب معراج پاک پيغمبر
ستارگان بستايش ستاده صف
در
صف
فرشتگان بنيايش نشسته پر
در
پر
نه موسي و يد بيضاش
در
جيب
نه زندان و مه کنعانش
در
بر
ز مشکش
در
قمر درعي هويدا
ز سيمش
در
کمر کوهي مستر
در
زلفکانش بس که دل افتاده روي دل
در
حلقه هاي او نبود شانه را گذر
در
روز حشر آيد هر چيز
در
شمار
جز جود دست تو که برونست از شمر
نه جز بکر سخن بکريت
در
بزم
نه جز فکر هنر فکريت
در
سر
جهان بي چهر او تنگست
در
چشم
روان بي مهر او تنگست
در
بر
صبا
در
پويه رخش تو مدغم
فنا
در
قبضه تيغ تو مضمر
هزار خرگه و نوبت زني نه
در
خرگاه
هزار لشکر و فرماندهي نه
در
لشکر
درون و بيرون چون نور عقل
در
خاطر
نهان و پيدا چون جان پاک
در
پيکر
چو نقش دريا
در
سينه جامد و جاري
چو عکس کوه
در
آيينه فربه و لاغر
دراز و کوته چون عکس سرو
در
ديده
نگون و والا چون نور مهر
در
فرغر
بيکارتر از اين نبود
در
همه اقليم
بيعارتر از اين نبود
در
همه کشور
خصم تو گريان چنانکه ابر
در
آذار
يار تو خندان چنانکه برق
در
آذر
آمد از
در
چه ديد ديد مرا
زار و بيمار خفته
در
بستر
بي خود آن يک فتاده
در
دهليز
بيهش اين يک غنوده
در
بستر
همان نيامده از
در
يکي صفير برآر
که تا درآيم و تنگش درآورم
در
بر
نسيم ناف رياحين نهفته
در
نافه
سحب تاج شقايق گرفته
در
گوهر
فروغ نرگس شهلا فتاده
در
سنبل
چو عکس شهپر جبريل
در
دل کافر
زمان بگردد و
در
گردشش هزار اميد
فلک بجنبد و
در
جنبشش هزار اثر
درون و بيرون چون نور عقل
در
خاطر
نهان و پيدا چون جان پاک
در
پيکر
صفحه قبل
1
...
292
293
294
295
296
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن