نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.11 ثانیه یافت شد.
ديوان سنايي
شعر تو ناگفته مانند عروس پردگيست
تن نهان
در
پرده و رخسار
در
زير قصب
خواجه چون نان خورد
در
آن موضع
مور
در
آرزوي نان ريزه ست
در
مقامي که شير مردانند
در
خط و خال اعتباري نيست
آنچه
در
صدرست
در
لولوش کسي مي ننگرد
من برون چون لوليان بر آستان چون خوانمت
هر که از ديدن تو خرم نيست
باد
در
گوش گير و
در
دل کارد
باز نطق زبان
در
بارت
صدف عقل را
در
افشان کرد
و آنچه
در
گوش شاه شعرت خواند
در
صدف قطره هاي باران کرد
تا چو درياي موج زن سخنت
در
جهان
در
و گوهر ارزان کرد
در
و خرمهره
در
يکي رشته
جمع کرد آنگهي پريشان کرد
در
هوايي که
در
او پاي سمند تو رسد
تشنه از عين سراب آب بقا برگيرد
شنيدمي که همي
در
نواحي قصدار
ستاره از تف او
در
هوا بپالايد
بي شعر تو
در
ناظمه انديشه نيابم
بي مدح تو
در
ناطقه گفتار ندارم
در
خاطر و
در
طبع چو بستان حقيقت
صد گلبن گل دارم و يک خار ندارم
نيمي از آن کردم
در
مدح تو
نيمي
در
وعده به پايان برم
دي بدان رسته صرافان من بر
در
تيم
پسري ديدم تابنده تر از
در
يتيم
سيم
در
دست من نگيرد جاي
چون خرد
در
دماغ مي خواران
با هواي جسم رفتن
در
ره روحانيان
در
لباس ديو جستن رتبت روح الامين
گرد گلزار فنا تا چند گردي زابلهي
در
سراي باقي آي و خيمه
در
گلزار زن
در
خشو گادن اگر اقبالست
در
ره و مذهب با فرهنگان
کار بس يوسف
در
گر دارد
تيز
در
ريش سحاق سنگان
جادو اگر
در
بهشت نبود پس
در
رخش
از چه بهشتي شدست نرگس جادوي او
دير کي ماني جايي که بود
سيم
در
دست و گروگان
در
پاي
در
عشق فنا واعظ عقل تو خرد باد
در
راه بقا قبله جان تو يقين باد
در
مجلس دين گوش دلت پند شنو باد
در
عالم جان چشم دلت نادره بين باد
در
خاک لعل زر شده هرگز نديده ايد
در
گور اين جوان گرامي نظر کنيد
صفحه قبل
1
...
277
278
279
280
281
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن