نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.14 ثانیه یافت شد.
جوهر الذات عطار
دگر آرايشي بود آن
در
اينجا
حقيقت جزو و کل خود دان
در
اينجا
بچشم جان جمال يار
در
ديد
حقيقت ديده ام
در
اصل توحيد
بچشم جان و دل
در
چشم صورت
تواني يافت
در
هر سه حضورت
چو هر سه
در
يکي اسرار ديدند
در
اينجا راز اعيان باز ديدند
بدين هر سه بيابي
در
صفاتت
حقيقت
در
جهان اعيان ذاتت
عيان هر سه را
در
ايشانست پيدا
حقيقت
در
تو آن پيداست پيدا
عيان هر سه اينجا
در
درونست
دوات
در
اندرون يکي برونست
حضوري را طلب
در
طاعت خويش
که تا يابي
در
آن سر راحت خويش
حضوري را طلب
در
صبحگاهي
که تا يابي
در
آن سر الهي
همه
در
پيش بيني آنزمان باز
حقيقت
در
سرت انجام و آغاز
قدم
در
کوي جانان نه بتحقيق
که تا يابي
در
اينجاگاه توفيق
قدم
در
کوي جانان نه حقيقت
چنان بسيار
در
راه شريعت
قدم
در
کوي جانان نه بتحقيق
که تا يابي
در
اينجا گاه توفيق
قدم
در
کوي جانان نه حقيقت
چنان بسيار
در
راه شريعت
قدم
در
کوي جانان نه
در
اسرار
که تا باشي از اين معني خبر دار
چنان بايد چو آئي
در
نمازت
در
اسرار باشد جمله بازت
مباش آندم دلا غافل
در
اسرار
نظر
در
سوي هر چيزي تو بگمار
درونت پاک دار آن لحظه
در
جان
که
در
جانت نمايد روي جانان
سجود خويش کردي
در
عيان باز
تو اينجايگه
در
انجام و آغاز
تو منصوري نظر
در
خويشتن کن
حقيقت يک نظر
در
جان و تن کن
تو اصلي ليک هر لحظه تو
در
اصل
يقين ديدار خود يابي تو
در
وصل
تو اصل ذاتي و واصل
در
اينجا
چنين اسرارها حاصل
در
اينجا
در
اينجا ذات من اندر صفاتم
حقيقت مانده
در
ديدار ذاتم
در
اينجا ذات من رازم نديده
در
او انجام آغازم نديده
به بين کين هر دو عالم
در
تو پيداست
حقيقت ذات
در
جانت هويداست
ز آغاز فلک
در
دار اول
در
اينجا مي تو ماندستي معطل
از آن خود را نمي يابي
در
اينجا
که يکي را دو مي بيني
در
اينجا
در
اينجا جمع کرده هر دو عالم
نهاده از خودي خود را
در
او دم
همه
در
صورت آدم عيانست
که آدم
در
حقيقت جان جان است
در
اينجا
در
تو شد پيدا حقيقت
وگرنه نيستي عين طبيعت
عدد داري کنون
در
ورت خود
از آن داري
در
اينجا نيک يا بد
اگر خواهي که گردي
در
يکي لا
يکي شو اينزمان
در
عين الا
بجز تو نيست اينجا هيچ
در
تن
توئي
در
و جود اينجاي روشن
خدا
در
تو تو
در
او خود نموده
ابا او گفته و از وي شنوده
از اين سر جان جان داري
در
اينجا
سزد گر تو نظر داري
در
اينجا
چو دانستي هنوزت چيست باقي
که
در
کون و مکان
در
عشق طاقي
تو
در
کون و مکان امروز ديدي
ابا دلدار
در
گفت و شنيدي
تو
در
کون و مکان اکنون يقيني
که
در
اسرار جمله پيش بيني
تو
در
کون و مکان اسرار بودي
که سر خود را
در
اين برهان نمودي
تو
در
دل شو
در
اينجا آخر کار
ز دل ميباش اندر جان طلبکار
ولي
در
جان جانان هم
در
اينجا
نظر بنمود اندر شور و غوغا
بنور شرع
در
تقوي نظر کن
دمي
در
صورت و معني نظر کن
نديدي تا چه ديد ابليس
در
خويش
که آورد از مني خويش
در
پيش
مگر
در
خويش خود ديدي حقيقت
بيفتادي
در
اين عين طبيعت
هر آنکو جز خدا
در
خويشتن ديد
در
اينجاگه بلاي جان و تن ديد
حقيقت راز من داني
در
اينجا
دواي من تو بتواني
در
اينجا
تو شرک اينجا مياور
در
يقين باز
که تا باشي
در
اينجا صاحب راز
چو او
در
شرک بود آنروز
در
دوست
حقيقت مغز او شد جملگي پوست
چو او
در
شرک بود آنروز
در
يار
از آن شد اندر اينجا خوار و غمخوار
بقدر خود نظر کن
در
سوي خود
که از نيکي نيفتي
در
سوي بد
صفحه قبل
1
...
274
275
276
277
278
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن