نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان شاه نعمت الله ولي
بود گنج معرفت
در
کنج ويران دلم
آتشي افتاد و گنج و کنج ويرانم بسوخت
شمع معنبر نهاد مجلس جان برفروخت
در
دل مجمر مرا زود چو عودم بسوخت
سوخته اي همچو من
در
همه عالم مجوي
کز نفس سيدم جمله وجودم بسوخت
در
خرابات ساقي سرمست
درد ما را به صد دوا بنواخت
شهرتي يافت
در
جهان که به عشق
نعمت الله را خدا بنواخت
در
سواد کفر زلفش نور ايمان رو نمود
ظلمت کفرش بجو گر نور ايمان بايدت
بايدت چون گوي گرديدن به سر
در
کوي دوست
گر ز دست پادشه انعام چوگان بايدت
گر
در
اين دريا درآئي همچو ما
عين ما روشن ترا بنمايدت
خودنمائي مي کني با عاشقان
در
دوئي آن يک کجا بنمايدت
چشمم به نور معني ديده جمال صورت
در
آينه نموده نقشي خيال صورت
چونکه معني ماست صورت او
نور چشم است و
در
نظر صورت
دوستي خاندان درد دلم را دواست
جان علي ولي
در
حرم کبرياست
در
حرم ما درآ محرم مستانه شو
ميکده عاشقان با تو بگويم کجاست
در
خرابات مغان مستيم و جام مي بدست
هاي و هوي عاشقان از نعره مستان ماست
گنج اگر جوئي بيا کنج دل ويران بجو
زانکه گنج کنت کنزا
در
دل ويران ماست
صبا که غاليه سائي همي کند هرسو
چو باد گشته روان
در
هواي سيد ماست
تا بوسه داده ايم رکاب جلال او
سرخيل عاشقان جهان
در
رکاب ماست
روح القدس ببسته ميان همچو خادمان
در
روز وشب مجاور درگاه باب ماست
عقل مخمور است و ما مست وخراب
عشقبازي آيتي
در
شأن ماست
هفت دريا را چو موجي ديده ايم
غرقه
در
درياي بي پايان ماست
منزلاتي که ديده اي
در
راه
منزلي چند از منازل ماست
ما به عشق او به ميدان آمديم
گوي عالم
در
خم چوگان ماست
بر سر کوي دوست جان بازي
در
ره اهل دل طريقت ماست
ما
در
اين درياي بي پايان خوشي افتاده ايم
آبروي عالمي اي يار از درياي ماست
چشم ما روشن به نور روي او باشد مدام
اين چنين نورخوشي
در
ديده بيناي ماست
صفحه قبل
1
...
2600
2601
2602
2603
2604
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن