نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
مرا
در
اول عشق تو گفت اي درويش
سرت برفت چو پايت بدست ما آمد
خوش بخسبد فتنه چون
در
قند ز روسي کشد
چشم هندوي ترا اي ماه ترکستان مژه
بنهب دست بر آورد
در
ولايت جان
غمت که از سر دل پاي مي نگيرد باز
پناه و حرز عشاقند
در
دنيا خلايق را
بجز بيدار نتواند که پاس خفتگان دارد
مرد شيرين شد چون عشق
در
او شور فگند
برهد از ترشي غوره چو انگور شود
در
خانه دل عشق تو مجمع دارد
و از دادن جان کار تو مقطع دارد
در
شعر تخلص بتو کردم که وجود
نظميست که از روي تو مطلع دارد
روسکه بدل کن که
در
آن دارالضرب
اين ناسره دينار تو نرزد بدو جو
هر دل که هواي تو بر و سايه تو فگند
در
ذره ببيند آفتاب رخ تو
در
ظلمت خط او نگر زير لبش
از آب حيوه اگر نشان مي خواهي
خط تو که ننوشت کسي زآن سان خوش
چون شمع وصال
در
شب هجران خوش
جعفرکه زرخ ماه تمامي دارد
در
شهر بلطف وحسن نامي دارد
با لشکر حسن
در
ميان خوبان
زآنست مظفر که حسامي دارد
چون پسته تنگ دوست شکر سخنست
در
شعر چنانست که چندين انگشت
پاي از
در
تو باز نگيرم که مرا
سوداي توسر گشته درين کوي آورد
عشقت که بدل گرفته ام چون جانش
در
دست و بصبر مي کنم درمانش
وز غايت عزت که خيالت دارد
در
خانه چشم کرده ام پنهانش
در
ديدن اين مدينه زمزم آب
از مکه اگر سعي کني هست صواب
دل
در
طلب تو خستگيها دارد
کارش زغم تو بستگيها دارد
اين محنت نو نگر که
در
خلوت وصل
تو باد گري جفتي ومن طاق از تو
ديوان شاه نعمت الله ولي
ما دست برآورديم
در
پاش سر افکنديم
مستانه از آن دستيم تا باد چنين بادا
ما سيد رندانيم با ساقي سرمستان
در
ميکده بنشستيم تا باد چنين بادا
ميل ساحل کي کند بحري چوشد
غرقه
در
درياي بي پايان ما
بر
در
دير تکيه گاه من است
گر مرا طالبي بيا آنجا
گر يک سر موئيست حجاب تو
در
اين ره
بردار حجاب خود ومگذار خدا را
صفحه قبل
1
...
2592
2593
2594
2595
2596
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن