نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
خويشتن درآتش عشقي فگن تا نفس تو
در
شرف زين مردم آبي وناني بگذرد
ازبراي قوت جان
در
دست مير اشکار عشق
گوشت بيند زين سگان استخواني بگذرد
آتش شوقت چو
در
دل تيز گردد جان تو
همچو روح القدس ازين چرخ دخاني بگذرد
اي که گر
در
کويت آيد سيف فرغاني دمي
بي درنگ از حد ايام زماني بگذرد
توهمچو گنج پنهاني ومن
در
جست وجوي تو
درين ويرانها عمريست تا چون مار مي گردم
چوتو آگاهي ازحالم که شب تا روز
در
کويت
خلايق جمله درخوابند ومن بيدار مي گردم
بسان آسيا سنگم بآب چشم خود گردان
مرا تا دانه يي باقيست
در
انبار مي گردم
چودارم
در
رهش پيدا سري بربسته چون نامه
کنم پادرشکم پنهان وچون طومار مي گردم
کرد
در
ماتم جان ديده تر وجامه کبود
خشک مغزي دو بادام سياهت مارا
در
دل بنده چو سوداي کسي رخت نهد
بشکند عشق تو هنگامه آن سودا را
رسن زلف تو
در
گردن جانم افتاد
عاقبت مار کشد مردم مار افسا را
بلبل بستان حسنت سيف فرغاني منم
غلغلي افگنده ام
در
عالم از الحان خويش
غلام وار همي کن اياز را خدمت
که خواجه چاکر بنده است
در
امارت عشق
کسي که
در
غمش ازچشم خون همي باريد
فراغت از مژه اشکبار من دارد
درين ميانه بدست کسي دهد دولت
گل وصال که
در
پاي خار من دارد
در
روضه دلي که غم عشق بيخ کرد
کي شعبه محبت اغيار گل کند
بر هر ورق که ذکر جمالش نوشت سيف
شايد که
در
سفينه اشعار گل کند
در
فراق يار يوسف حسن مي داني که من
همچو يعقوبم مقيم بيت احزان عرضه دار
در
دلبران شمايل آن دلستان کجاست
درخاک کي لطافت ماء معين بود
لعل لب تو گنج گهر را بها شکست
خرمهره را چه قيمت
در
ثمين بود
کس نيست
در
زمانه که باتو بنيکويي
چون مه بآفتاب بخوبي قرين بود
بسوز سينه وآب ديده چون شمع
بشب
در
خدمت يار ايستاده
سر گردون بزير پاي دارد
خرم
در
تحت اين بار ايستاده
دارم اميد که منسوخ نگردد بفراق
آيت رحمت وصل توکه
در
شان منست
تا بوصلت نشوم جمع نگويم با کس
آنچه
در
فرقت تو حال پريشان منست
صفحه قبل
1
...
2584
2585
2586
2587
2588
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن