نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
گردن کشان حسن را
در
زر پاي تست سر
اي پست پيش قامتت بالاي سرو ونارون
مرا که
در
تن بي قوتست جاني خشک
زعشق ديده تر دارم ودهاني خشک
بر توانگر و درويش شکر کم گويد
گدا چو از
در
حاتم رود بناني خشک
زآه گرمم
در
چشمه دهان آبي
نماند تا بزبان تر کنم لباني خشک
طبع شورانگيز را بر جان عاشق حکم نيست
آتش نمرود را تاثير نبود
در
خليل
بخورد دهر بسي همچو سيف فرغاني
هنوز
در
شکم روزگار سيري نيست
منشور نيکويي ز
در
او همي دهند
سلطان ماه را که زاستاره لشکرست
جان را بوصف صورت تو رويها نمود
معني ناپديد که
در
لفظ مضمرست
بر آدمي براي تو
در
بسته ام وليک
بازآ که بر پري همه ديوارها درست
در
وصف خوبي تو تعجب همي کنند
کين شيوه شعر شعر کدامين سخن ورست
بر خاک تيره ريخته همچون
در
از صدف
اين قطرهاي صافي از ابر مکدرست
در
وصف دوست کاغذ ديوان شعر من
کي چون مداد خشک شود چون سخن ترست
آنچه عشقت با دل ما مي کند
موج
در
اطراف دريا مي کند
آن سر گيسوي همچون سلسله
عقل را زنجير
در
پا مي کند
در
خراميدن قد چون سرو او
کار صد دل زير وبالا مي کند
در
جهان هيچ چيز جز عشقت
بهر مستي ما شراب نداشت
دل که
در
وي نباشد آتش عشق
چشمه زندگيش آب نداشت
در
جهان هرچه مي خوهي مي کن
که جهان آفرين جهان بتو داد
در
جهان نيکوان بسي بودند
بنده خود را ازآن ميان بتو داد
هرکه يک روز
در
رکاب تو رفت
گر بدوزخ بري عنان بتو داد
بخ بخ اي دل (که) دوست
در
پيري
اينچنين دولت جوان بتو داد
بر
در
دوست سيف فرغاني
سگ درون رفت و آستان بتو داد
در
همه شهر دل نماند درست
تا چنان زلف پر شکن داري
در
فراق تو سيف فرغاني
مي کند صبر و خويشتن داري
ما جان فداي آن رخ نيکوش مي کنيم
در
مه نظر از آرزوي روش مي کنيم
صفحه قبل
1
...
2581
2582
2583
2584
2585
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن