167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان سيف فرغاني

  • درکه گريزد زتو که در همه عالم
    از تو بجز تو گريزگاه ندارد
  • از بد ونيکي که سيف گفت در اشعار
    جز کرمت هيچ عذر خواه ندارد
  • شوق تو در دلم از وصل تو افزوني يافت
    چه طبيبي که کني درد بدرمان تازه
  • هست اميدم (که) دگر باره بيمن خاتم
    باز در ملک شود حکم سليمان تازه
  • عاشق رويت که در دنيا نيابد نان درست
    از دل اشکسته داردلشکر عالم گشا
  • در اين هوا که مرا مرغ دل بپروازست
    چه جاي زاغ که سيمرغ پر فرو ريزد
  • گرد ميدان زمين سرگشته گردم همچو گوي
    من چو در ميدان عشق تو فگندم گوي را
  • زين عام را خبر نه که خاص از براي تست
    تأثيرلطف صنع يدالله در آب وگل
  • مانند تو در انجم وافلاک کس نديد
    مجموعه يي بر انفس وآفاق مشتمل
  • اي آنکه عشق تو دل جانست وجان دل
    مهرت نهاده لقمه غم در دهان دل
  • عشقت چو صبح در افق جان کند اثر
    پر آفتاب وماه شود آسمان دل
  • گر عشق تو بود ز ازل در ميان جان
    همچون ابد پديد نباشد کران دل
  • چو مي روي همه در ماتمند عشاقت
    بيا که ماتم عشاق هست سور ازتو
  • بنفس مرده عشق تواند زنده دلان
    بجان حيات پذيرند در قبور ازتو
  • عنان در دست تقديرست اگر نه
    بپاي شوق نبود اصفهان دور
  • چو سگ رو بر نگرداند ازين در
    بسنگش گر کني زين آستان دور
  • زما که مرده عشقيم خنده لايق نيست
    چو در عزاي عزيزان ز نوحه گر خنده
  • ابرام نامه گرچه ازآن در بريده ام
    آهم رسول صادق وشعرم رسالتست
  • شهسواران ترا در آخر پر کاه خاک
    اسب پرورده بشير گاو گردون مي شود
  • گر کند عاشق بسوي پستي دنيا نظر
    رفع عيسي در حق او خسف قارون مي شود
  • اي توانگر در خود برمن مسکين بگشاي
    بيخودم کن نفسي وبخودم ره بنماي
  • در ره عشق تو گردست کسي برتابد
    من بسر سير کنم گر دگري کرد بپاي
  • بر سر خاک در دوست اگر زر يابيم
    بر نگيريم و چو خاکش بگذاريم بجاي
  • زر اشعار او در روم گنجيست
    که زير خاک پنهان بازماند
  • غم تو گفت بشادي برون نه از دل پاي
    کنون که دست تصرف در اندرون کردم