نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
در
عهد خوبي تو جوانانه مي خورد
آن زاهدي که پير بود خانقاه را
از عشقت آه مي نکنم زآنکه
در
دلم
شوق تو آتشيست که مي سوزد آه را
پسته دهان که
در
سخن و خنده مي شود
زآن پسته پرشکر طبق روي چون گلشن
او شاه بيت نظم جهانست زينهار
جز مهر و مه رديف مکن
در
تغزلش
هر صورتي که نقش کند
در
ضمير من
انديشه بر خطا بود اندر تخيلش
آنکس که اسب
در
پي اين شهسوار راند
رختش بآب رفت و خرافتاد بر پلش
دي مرا پرسيد يار از حال صبر
گفتمش تو دير زي کو
در
گذشت
راست چون ليلي و مجنون هر دو را
عمر
در
سوداي يکديگر گذشت
همچو عاشق را توجه
در
دو عالم سوي تست
رو بدرگاه سليمان کرد هدهد از سبا
سيف فرغاني برين
در
عذر گو حاجت بخواه
نزد او هم عذر مقبولست وهم حاجت روا
بفلک رشوه دهم بوک درآرم باري
پاره يي
در
شب وصل تو زشبهاي دگر
سيف فرغاني
در
کار غمت با دل خويش
(هر شب انديشه ديگر کند وراي دگر)
هر دوچشمت ز فتنه نک خفته است
خفيه
در
زير طاق ابرويت
استخواني زدر برون انداز
که چو سگ مي دويم
در
کويت
زآن پاي تو مي بوسم کآنجاست سر زلفت
يعني سرزلفت را
در
پات همي جويم
هرچند تو پيدايي چون روز مرا
در
دل
من شمع بدست دل شبهات همي جويم
بر سر کوي تو
در
قيد وفاي خويشم
ور نه رفتنم اي دوست زبي پايي نيست
من سگ کويم و هرجاي مرا مأواييست
بودنم بر
در
اين خانه زبي جايي نيست
طبع شوريده من اين همه شيرين کاري
مي کند
در
سخن امروز بتلقين لبت
در
کوي خود ار ببيني اورا
از ما برسان بدو دعايي
گر سود کند زيان ندارد
در
کوي تو گه گهي گدايي
در
درون سيف فرغاني غمت
آتش اندر ني همي دان چون بود
مرا
در
دل غم جان مي نگنجد
درو جز عشق جانان مي نگنجد
نگارا عشق تو زآن عقل من برد
که
در
ملکي دوسلطان مي نگنجد
غم تو گردن هستيم بشکست
دو سر
در
يک گريبان مي نگنجد
صفحه قبل
1
...
2572
2573
2574
2575
2576
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن