نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
در
پرده رو نهفته ره دل همي زنند
زآن ديده پر زخون جگر کرده راهشان
دعوي همسري تو دارند
در
دماغ
زين بيشتر بلند مکن پايگاهشان
از عشق خوب رويان من دست شسته بودم
پايم بگل فروشد
در
کوي تو قضا را
تا مبتلا نگردي گر عاقلي مدد کن
در
کار عشق ليلي مجنون مبتلا را
از دهشت رقيب دورست سيف از تو
در
کويت اي توانگر سگ مي گزد گدا را
اي محتشم بخوبي هستم فقير عشقت
در
شرع بر توانگر حقي بود گدا را
عشق فراخ گامت
در
دل نهاد پايي
بر ميهمان شادي غم تنگ کرد جا را
من طوطيم لب تو شکر بود که بينم
در
خدمت تو روزي طوطي شکر شکسته
چون بازگرد عالم گشتم بسي و آخر
در
دامت اوفتادم چون مرغ پرشکسته
وز طعنهاي مردم
در
حق خود چگويم
هر کو رسيد سنگي انداخت بر شکسته
امشب زسنگ آهم
در
کارگاه گردون
شد شيشهاي انجم دريکدگر شکسته
ور بقانون ادب بر
در
او ره يابي
با شفايک دو سخن از من بيمار بگو
خادماني که درآن پرده عزت باشند
در
اگر بر تو ببندند ز ديوار بگو
صد بوسه آرزو کني از خويشتن اگر
بيني
در
آينه لب و دندان خويش را
عاشق شوي تو بر خود اگر هيچ بنگري
در
خنده پسته شکر افشان خويش را
گر ماه
در
کنار تو آيد روا مدار
قيمت چرا بري تن چون جان خويش را
در
موسم بهار که ياد آورند باز
هر بلبلي هواي گلستان خويش را
در
موسم بهار که ياد آوردند باز
هر بلبلي هواي گلستان خويش را
در
خوبي رخ تو من تيره دل چه گويم
کآيينه همچو رويت رويي نديده باشد
اي
در
عرق ز خوبي رخسار لاله رنگت
همچون گلي که بر وي باران چکيده باشد
سيف ار غزل سرايد
در
وصف صورت تو
يک بيت او بمعني چندين قصيده باشد
آنرا که دمي ديده دل گشت گشاده
چشم از همه
در
بست و بروي تونظر کرد
در
کوي تو مارا نبود جاي اقامت
وآن قيد نکردي که توانيم سفر کرد
در
حسرت وصل تو دل سوخته بگريست
آبش چو کم آمد مددش خون جگر کرد
در
خوابگه وصل تو يک روز نخسبد
عاشق که شبي درغم هجرانت سحر کرد
صفحه قبل
1
...
2571
2572
2573
2574
2575
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن