نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
بديدم از درست ماه بيش است
عيار حسن
در
دينار رويت
ترا بيند نظر
در
هر چه دارد
کسي کو کسب کرد اسرار رويت
مشتاق روي خوب تو
در
انتظار او
حالي اگر چه داشت بد اما نکو نشست
زقوس ابروي تو چون ز خاک برخيزم
نشانه وارم
در
سينه تير خواهد بود
بياد روي تو
در
جمع عاشقان اول
کسي که جان بدهد اين فقير خواهد بود
من با چنين ارادت
در
تو رسم بشرطي
کز بنده سعي باشد وز همت تو ياري
گل را نمي توانم کردن بدوست نسبت
اي گل بپيش جانان
در
پيش گل چو خاري
گفتم اي دل بي دلارامت کجا باشد قرار؟
در
پي جانان برو،بيچاره فرمان کرد ورفت
مرا کرد بيچاره
در
کار او
حديثي ز لعل شکربار او
از آن بي نشاني که مقصود تست
نشاني بيابي
در
اشعار او
بر سپاه دل شکست افتاد تا تو سرو قد
قامتي
در
صف خوبان چون علم افراشتي
بر سر شاخ زبان جز ميوه ذکرت نرست
تا تو
در
باغ دلم تخم محبت کاشتي
هر صورتي که نقش کند
در
ضمير من
انديشه بر خطا بود اندر تخيلش
اوشاه بيت نظم جهانست زينهار
جز مهر و مه رديف مکن
در
تغزلش
آنکس که اسب
در
پي اين شهسوار راند
رختش بآب رفت خر افتاد بر پلش
بمن آورد از آن دلبر پيامي
چنان شيرين که شوري
در
من افتاد
بگويش بي تو او را نيم جانيست
وگر
در
دست بودي مي فرستاد
اي هما سايه قدم از
در
من بازمگير
سايه عالي خويش از سر من بازمگير
خاک کوي تو که
در
ديده دلها نورست
توتياييست زچشم تر من باز مگير
تا بوصل تو که جانان مني
در
برسم
دلبرا جان من از پيکر من بازمگير
او بر
در
تو از همه خلقست بي نياز
آنرا که کس تويي بکسانش چه حاجتست
درين مغاک که خاکش بخون بيالودند
در
آب دست مزن ورنه بي نماز شوي
چو دوست کرد نظر
در
تو بعد ازآن رضوان
اگر بخلد برين خواندت بناز شوي
بنزد دوست که محمود اوست
در
عالم
بحسن سابقه محبوب چون اياز شوي
من چو سرباز کشم اسب سخن را
در
دم
فکر هرجائيم از دست عنان بستاند
صفحه قبل
1
...
2566
2567
2568
2569
2570
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن