نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.17 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
کسي کو
در
عرق بيند رخ تو
بگل بر آتش تر ديده باشد
از خون جگر کسي بجز سيف
در
عشق تو ديده تر ندارد
زاهل اين خرگاه اطناب تعلق قطع کن
پس بزن هرجا که خواهي خيمه
در
پهلوي دوست
گردون بماه خويش ز رويت خجل شود
اين را چو
در
مقابله آن برآورد
بويي ز خاک کوي تو دارد بجيب
در
باد سحر که ناله ز مرغان برآورد
خاک
در
ترا بسر انگشت آرزو
گويي که چون ادام بنان برگرفته ايم
چون برگرفت تشنه بلب آب را ز جوي
ما از
در
تو خاک چنان برگرفته ايم
ببذل زر نرسد کس بلعل دوست چنانک
بريسمان نشود منتظم
در
دندان
وصالت خوان سلطانست، ازو محروم محتاجان
زنانش گوشه يي بشکن که بر
در
صد گدا داري
سپاه ماه بشکستي بدان روي و نمي داني
کزين دلهاي اشکسته چه لشکر
در
قفا داري
دگر با سيف فرغاني نيايد
دلي کز وي بريد و
در
تو پيوست
ببوي گل همه ساله چو بلبلم
در
باغ
که گل برنگ ز رخسار تو نشان دارد
که
در
هواي تو اين عاشق زليخا مهر
براي کيد چو يوسف برادران دارد
اگر چه
در
پيت آنکس نراند اسب هوس
کز اختيار بدست اندرون عنان دارد
بمنع دور نگردد چو سيف فرغاني
هر آن گدا که ازين
در
اميد نان دارد
وآن هلال ابرو که چون ماه تمام
غره يي
در
طره شبرنگ داشت
سيف فرغاني بصلحش پيش رفت
گرچه او
در
قبضه تيغ جنگ داشت
در
چنگ فراق آهنين پنجه
باريک شدم چو تار مي نالم
پيش رخت که بدر تمامست
در
جمال
خورشيد ناقص آمده با آن کمال حسن
پرورده همچو بيضه مرغ آفتاب را
طاوس فر و زيب تو
در
زير بال حسن
در
مصلاي عبادت زاحتساب عشق تو
محو گردد رسم طاعت چون ز آمرزش گناه
در
بهاي وصل دارد سيف فرغاني سري
عذر درويشي او از وصل خود هم خود بخواه
موسي مناقب تو
در
الواح خويش خواند
داود وصف حسن تو اندر زبور يافت
سيف فرغاني برو شاگردي او کن خواند
يک ورق از علم عشقش
در
دبيرستان دل
در
فراق تو غزلها گفته ام
بي شکر کردم بسي حلواگري
صفحه قبل
1
...
2564
2565
2566
2567
2568
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن