نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
گر تو چو شاهان برين بساط نشيني
نيست ترا خانه
در
حدود مکاني
در
نفسي هرچه آن تست ببازي
درند بي ملک هر دو کون نماني
همچون ملک شوي تو چو
در
ملک تو شود
ديو و پري بحکم سليمان عشق يار
چو
در
برگ از خزان زردي فزايد
ز روح ناميه اندر تن گل
در
شهر بحسن تو رويي نتوان ديدن
از دل نشود پنهان روي تو بپوشيدن
من
در
عجبم از تو زيرا که نديدستم
از ماه سخن گفتن وز سرو خراميدن
در
مذهب عشاقت آنراست مسلماني
کورا نبود ديني جز دوست پرستيدن
آب حيوانست مضمر
در
لب لعلش وليک
چون سخن گويد شکر بر آب حيوان غالبست
گرچه
در
دعوي خوبي ماه را حجت قويست
آفتاب روي او بر وي ببرهان غالبست
گرچه
در
انعام عام او تأمل ميکنم
بار جاي وصل بر من خوف هجران غالبست
گرچه نتوان گفتن مي خوردن و خوش خفتن
در
زير درخت گل با چون تو گلستاني
کآنجا ز هوا نبود
در
طبع تقاضايي
وآنجا ز حيا نبود بر بوسه نگهباني
در
خانه نشين ورني بر روي فگن برقع
کآشفته شود ناگه شهر از چو تو سلطاني
دو چشمم خيره شد
در
وي ندانم
نگارستان فردوس است يارو
کسي را وصل تو گردد ميسر
که جان بر کف بود زر
در
ترازو
عشق را باک نيست از خون ريز
ترک را رحم نيست
در
تاراج
از عنايت مپرس کآن معني
نيست
در
حق بنده گر هستش
ززيد و عمر و مشنو کين حکايت
چو واو عمر و
در
گفتن نيايد
شعاع روي او را پرده برگير
که آن خورشيد
در
روزن نيايد
سري بي دولتست آنرا که با عشق
از آنجا که دست
در
گردن نيايد
غمش با هر دلي پيوند نکند
شتر
در
چشمه سوزن نيايد
خورشيد
در
کشيده رخ از شرم طلعتش
زآن سان که سايه درکشد از آفتاب روي
چون ساعتي برآمد رفتم درآمدم
من
در
درون و خلق ز بيرون بگفت و گوي
در
بند وصل باش چو ناجسته يافتي
اين دولتي که يافت نگردد بجست و جوي
چون برآمد آفتاب از مشرق پيراهنش
ماه رقاصي کند چون ذره
در
پيرامنش
صفحه قبل
1
...
2552
2553
2554
2555
2556
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن