نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
صورت بجان معني آراستست ورني
در
خانهاي شطرنج از چوب شاه باشد
اي سيف عاشق او آفاق را بسوزد
زآن آتشي که او را
در
دود آه باشد
امشب اي صبح تو
در
دامن شب پنهان باش
کآفتابي که برآيد ز گريبان اينجاست
شست دل
در
طلب ماهي اوميد انداخت
جان خضروار که آن چشمه حيوان اينجاست
پرده داران تو گر چند بسنگم بزنند
نروم همچو سگ از
در
که مرا نان اينجاست
يوسف حسني و
در
هر طرفي چون يعقوب
از براي تو بسي عاشق گريان اينجاست
اي بکعبه شده
در
باديه چون اعرابي
آب باران چه خوري؟ چشمه حيوان اينجاست
چو روي تو از حسن رنگين شده
مرا
در
سر تو دل و دين شده
الف قدي و زلف تا پاي تو
شکن
در
شکن چون سرسين شده
مرا همچو فرهاد
در
کام جان
غم خوشگوار تو شيرين شده
در
کهولت چو صبي طبع جوان آيين را
زآن مريدي تو که پير خردت فرتوتست
خويشتن را تو چو داود شماري ليکن
هر سر موي تو
در
ملک يکي جالوتست
در
ره عشق گر از قيمت يار آگاهي
ترک جان کن که نشان دل آگاه اينست
اي که از وقت سؤالي کني امروز مرا
در
جواب تو يکي نکته کوتاه اينست
سيف فرغاني افعال نکوکن پس ازين
زآنکه تو نيک نه اي وز تو
در
افواه اينست
زآسمان گر بزمين
در
نگري چون خورشيد
غير مه هيچ نباشد که بدو مي ماني
ماه
در
معرض روي تو برآيد چه عجب
شب روان را چو عسس سخت بود پيشاني
ظاهر آنست که
در
باغ جمال کس نيست
خوبتر زين گل حسني که تواش بستاني
از سلاطين جهان همت من دارد عار
گر تو يک روز گداي
در
خويشم خواني
در
هيچ بقعه يي نشدي کآن مقام را
ميمون بسان وادي ايمن نساختي
گويي خوشست حالت با مردم زمانه
با همرهان رهزن
در
کاروان چه خوشي
گر دست دوست وار
در
آري بگردنم
پيوسته بوي دوستي آيد ز دشمنم
ديده رخ چو آتش تو ديد برفروخت
قنديل عشق
در
دل چون آب روشنم
هرگه شراب عشق تو
در
من اثر کند
گر توبه آهنست بخاميش بشکنم
ور تار ريسمان شود اين تن عجب مدار
غمهاي تست
در
دل چون چشم سوزنم
صفحه قبل
1
...
2547
2548
2549
2550
2551
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن