167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان سيف فرغاني

  • در تو نظرهاي خلق تير عدو دان
    تيغ بيفگن براي دفع سپر گير
  • گر بجهد آتشي ززند عنايت
    سوخته دل بپيش او برو در گير
  • باز دلت چون بدام عشق در افتاد
    خيل ملک را چو مرغ سوخته پر گير
  • اي پسر انده دنيا بدل شاد مگير
    بنده او شو و غم در دل آزادمگير
  • برو از شام سوي مکه ببين شهر ثمود
    در بنا کردن خانه صفت عاد مگير
  • سيف فرغاني در شعر اگرت گويد وعظ
    وعظ او گوش کن و شعر ورا باد مگير
  • در مقام جلوه اندر مرغزار حسن تو
    هر تذروي صد دم طاوس دارد زير بال
  • جامع اسرار حق همچون کتاب الله شود
    واهل رحمت در امور از روي او گيرند فال
  • گرچه نامت مرد باشد عاشقي دعوي مکن
    کند رين ميدان چو تو مردي نباشد در رجال
  • طعنه اي عالم مزن در باب درويشان ازآنک
    حالشان فصليست بيرون از کتاب قيل و قال
  • چو نفس گرگ طبعت را نخواهي آدمي کردن
    تنت در زير پيراهن سگي بي پوستين باشد
  • شعر در دولت اين سيم پرستان گدا
    کمتر از خاک بود گر ز پي زر گويي
  • گر ترا در چمن روح گل عشق شکفت
    قول با بلبل خوش نغمه برابر گويي
  • در غزل دلبر يوسف رخ عيسي دم را
    سزد ار همچو ملک روح مصور گويي
  • در شب گور تو چون روز چراغي گردد
    هر سخن کز پي آن شمع منور گويي
  • چون کف دوست کند دست سؤالت را پر
    همچو خواهنده نان هرچه برين در گويي
  • سيف فرغاني دم در کش و او را مستاي
    مشک را مدح بناشد که معطر گويي
  • هان اي رفيق خفته دمي ترک خواب کن
    برخيز و عزم آن در ميمون جناب کن
  • ساکن روا مدار تن سايه خسب را
    جنبش چو ذره در طلب آفتاب کن
  • اول در مجامله بر خويشتن ببند
    پس خانه معامله را فتح باب کن
  • در راه هرچه نفس بدان ملتفت شود
    گر خود بهشت باشد از آن اجتناب کن
  • فعلي که عشق باطن آن را صواب ديد
    در ظاهر ار خطاست برو ارتکاب کن
  • هم پاي برفراز سلاليم غيب نه
    هم دست در مشيمه ام الکتاب کن
  • بيم سرست سيف ازين شطحها ترا
    شمشير نطق را پس ازين در قراب کن
  • نيستي شاکر که خشنودي شيرين حاصلست
    رنج اگر در سنگ چون فرهاد که کن مي بري