167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان سيف فرغاني

  • چنان شدم که چو در گردن افگنم جامه
    بجاي من بدر آرد سر از گريبان تيغ
  • پي عروس خلافت که در کنار آيد
    ميان لشکر بومسلم است و مروان تيغ
  • دو چشم راست چو مردم بهم رسيدندي
    ز بيني ار نبدي در ميان ايشان تيغ
  • ز عشق گل نرود عندليب جاي دگر
    وگرچه خار کشيدست در گلستان تيغ
  • نه در مقابله رويهاي خوب آيد
    بسان آينه گر روشنست و تابان تيغ
  • مقيم کوي ترا از رقيب (تو) چه غمست
    که بر کسي نزند در بهشت رضوان تيغ
  • ز خنجر ملک الموت بيم نيست مرا
    چو در کفش نبود از فراق جانان تيغ
  • مرا سپاه حوادث ز پاي در نارد
    چو دست او نزند بر سرم ز هجران تيغ
  • براي نان بود اندر ميان شاهان جنگ
    ز بهر جان نبود در ميان ياران تيغ
  • چو بوسعيد خراسان بآل سلجق داد
    نراند سلطان مسعود در خراسان تيغ
  • شود بخصم تو بر باد آتش افشان خاک
    شود بدست تو در آب گوهرافشان تيغ
  • که بهر نصرت سلطان شرع در خوردست
    ز سنت نبوي با لواي قرآن تيغ
  • بعمر اگر خضري از فنا همي انديش
    که مرگ تعبيه دارد در آب حيوان تيغ
  • کجا سماع کند بانگ کوس فتح و ظفر
    سپهبدي که دهد در وغا بکوران تيغ
  • بوقت حمله سپهدار وصف شکن نشود
    وگر چه برزگري يافت در بيابان تيغ
  • ور چه در کبر بنمرود رسيدي و گذشت
    من همي گويمت از پشه بترس اي نمرود
  • سيف فرغاني در وعظ چو سعدي زين سان
    سخني گفت و بود دولت آنکس که شنود
  • سخا و کرم دوستي عليست
    که در آل مروان نخواهيم يافت
  • دست چون شمشيرشان هر ساعتي در پاي ظلم
    بر سر ميدان بيدادي بريزد خون عدل
  • ديگران دروي چو مجمر عود احسان سوختند
    وين خسان را هيمه سرگين است در کانون عدل
  • اطلس دولت چو در پوشيدي احسان کن بدور
    بهر عريانان ظلمت صدره يي زاکسون عدل
  • در زمان ناکسان آسوده هم ناکس بود
    ناکسي نتوان شدن گر چند کس آسوده نيست
  • مرغ کورا جاي اندر باغ باشد چون درخت
    گر بگيري ور بداري در قفس آسوده نيست
  • سگ نفس شما پوشد لباس خوي انساني
    چو با اصحاب کهف آييد چون قطمير در طاعت
  • چو پشت دست خويش آسان ببيني روي جان خود
    اگر آيينه دلرا کني تنوير در طاعت