نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
مگو زين
در
بارگه سر بتاب
وگر سر چو ميخم نهد
در
طناب
نه پروانه جان داده
در
پاي دوست
به از زنده
در
کنج تاريک اوست؟
تو آتش به ني
در
زن و درگذر
که نه خشک
در
بيشه ماند نه تر
گه آسوده
در
گوشه اي خرقه دوز
گه آشفته
در
مجلسي خرقه سوز
در
اين مجلس آن کس به کامي رسيد
که
در
دور آخر به جامي رسيد
که پيري به
در
يوزه شد بامداد
در
مسجدي ديد و آواز داد
در
اين بود سر بر زمين فدا
که گفتند
در
گوش جانش ندا
نديدم
در
اين مدت از شوي من
که باري بخنديد
در
روي من
طبيبي پري چهره
در
مرو بود
که
در
باغ دل قامتش سرو بود
گر از دوست چشمت بر احسان اوست
تو
در
بند خويشي نه
در
بند دوست
پس آنان که
در
وجد مستغرقند
شب و روز
در
عين حفظ حقند
کجا
در
حساب آرد او چون تو دوست
که روي ملوک و سلاطين
در
اوست؟
فتادند
در
عقده اي پيچ پيچ
که
در
حل آن ره نبردند هيچ
گهي خار و خس
در
ره انداختي
گهي ماکيان
در
چه انداختي
مبين
در
عبادت که پيرند و سست
که
در
رقص و حالت جوانند و چست
من امروز کردم
در
صلح باز
تو فردا مکن
در
به رويم فراز
که پيوسته
در
نعمت و ناز و نام
در
اقبال او بوده ام دوستکام
به
در
جست از آشوب دزد دغل
دوان، جامه پارسا
در
بغل
يکي بربطي
در
بغل داشت مست
به شب
در
سر پارسايي شکست
شنيدم که
در
خاک وخش از مهان
يکي بود
در
کنج خلوت نهان
گرت
در
درياي فضل است خيز
به تذکير
در
پاي درويش ريز
بپرسيد از او عارفي
در
نهفت
چه حکمت
در
اين رفتنت بود؟ گفت
چنان خار
در
گل نديدم که رفت
که پيکان او
در
سپرهاي جفت
سفر ناگهم زان زمين
در
ربود
که بيشم
در
آن بقعه روزي نبود
من آنم که
در
شيوه طعن و ضرب
به رستم
در
آموزم آداب حرب
صفحه قبل
1
...
252
253
254
255
256
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن