167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان سيف فرغاني

  • سيف فرغاني گرد صف عشاق مگرد
    مرد ترسنده هزيمت فگند در لشکر
  • ميوه وصل خوهي از سر شاخ کرمش
    بر در باغ وفا بيخ فرو بر چو شجر
  • گر چه خمرست نه در مذهب عشقست حرام
    هرچه چون خمر زماني ز خودت برد بدر
  • اي ز روي تو حسن را زينت
    حسن از آن روي در جهان سمرست
  • گرچه خفتن طريق عاشق نيست
    کو بشب همچو روز در سهرست
  • خانه عشق حصن ربانيست
    هر که در وي نشست بي خطرست
  • در رهت بهر خون شدن جانا
    همه احشاي اهل دل جگرست
  • ملک از سوز عشق بهره نداشت
    کين نمک در خمير بوالبشرست
  • بباغي در بديدم پار گل را
    مگر گفتم تويي اي يار گل را
  • وگر بويت ز ديوارش درآيد
    ز در بيرون کند گلزار گل را
  • چو مشکين زلف تو خوش بو نباشد
    وگر عنبر بود در بار گل را
  • چو با آن گلستان در گلشن آيي
    نظر بروي کن و بگذار گل را
  • بشب گر ببيند رخ دوست ماه
    چو استاره در روز پنهان شود
  • گرين درد باشد در اجزاي خاک
    زمين آسمان وار گردان شود
  • بلاهاي او را قدم پيش نه
    وگر چه سرت در سر آن شود
  • تمناي اين کار در سيف هست
    گدا عزم دارد که سلطان شود
  • چو غنچه گل علم خويش در نوردد زود
    چو لاله گر رخ او چتر آل بگشايد
  • حديث جادويي سامري حرام شناس
    بغمزه چون در سحر حلال بگشايد
  • چو دست صالح عشقت عمل کند در دل
    ز پاي ناقه طبعم عقال بگشايد
  • نقاب از رخ خوب آن خوش پسر
    برانداز و در صورت جان نگر
  • چو رنگ و چو بوي اندرو حسن و لطف
    در آميخته هردو با يکدگر
  • کجا اين معالي بود در کسي
    کجا اين معاني بوددر صور
  • دهان تو آن پسته قندبار
    در آتش نهان کرده لولوي تر
  • بهاي شکر جان شيرين دهيم
    اگر اين حلاوت بود در شکر
  • چو من عاشق رويت ار ذره ييست
    نياورد خورشيد را در نظر