نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
ديوان سيف فرغاني
گفتمش ملک ما غم عشق است
در
ره از خدمتي نمانم گفت
چون مرکب شدند حاصل شد
قلمي از تو
در
بنانم گفت
دست تسليم
در
کف من نه
تا ترا از تو واستانم گفت
بر
در
شاهان کزيشان بيدق شطرنج به
حرص قايم خواست کرد از پيل دنداني مرا
اسب همت سرکشيد و بهر جو جايز نداشت
خوار همچون خر
در
اصطبل ثناخواني مرا
خواست نهمت تا نشايد چون دوات ظالمان
با دل تنگ و سيه
در
صدر ديواني مرا
شير دولت پنجه کرد و همچو سگ لايق نديد
بهر مرداري دوان
در
کوي عواني مرا
غيرت دين
در
دلم شمشير باشد کرده تيز
گر ز چين خشم بيني چهره سوهاني مرا
با اشاراتي که پيران راست
در
قانون دين
حق نجاتي داده از رنج شفاخواني مرا
خوش بخسبم
در
فراش خاک تا صبح نشور
از رقاد غفلت ار بيدار گرداني مرا
در
رياض قربت تو آستين افشان روم
گر نه دامن گير باشد سيف فرغاني مرا
از سد ره
در
گذشتي طوبي لک الجنان
اي بوده قرب حضرت حق منتهاي تو
کندر سر بريده چو طوطي
در
قفس
مي گفت ذکر بلبل دستان سراي تو
در
زندگي تو دوست صادق بدي مرا
تا زنده ام بصدق بگويم دعاي تو
چون خانه نهادت زين دانه خالي آمد
کر جامه شعرپوشي چون کاه
در
جوالي
فردا که دل ز غصه دنيا خراب گردد
اندوه دين نيارد گشتن
در
آن حوالي
از بحر خاطر خود چندين
در
نصيحت
بر تو نثار کردم از نظم اين لآلي
ترا از آتش دوزخ هم احتراق بود
چو
در
وبال عقوبت بماند اختر نفس
مرا از غايت شوقت نيامد
در
دل اين معني
که آب پارگين نتوان سوي کوثر فرستادن
مرا آهن
در
آتش بود از شوقت، ندانستم
که مس از ابلهي باشد بکان زر فرستادن
چو بلبل
در
فراق گل ازين انديشه خاموشم
که بانگ زاغ چون شايد بخنياگر فرستادن
در
آن حضرت که چون خاکست زر خشک سلطاني
گدايي را اجازت کن بشعر تر فرستادن
بمن گر سخن از پي آن فرستي
که تا من سخن
در
خور آن فرستم
کسي که حلقه آن
در
زند بپاي ادب
بيايد و بنهد سر بر آستانه تو
بنزد تو زر سلطان سفال رنگين است
از آنکه گوهر نفس است
در
خزانه تو
صفحه قبل
1
...
2529
2530
2531
2532
2533
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن