167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

مواعظ سعدي

  • مهر فرمان ايزدي بر لب
    نفس در بند و ديو در زندان
  • تا که در منزل حيات بود
    سال ديگر که در غريبستان
  • خداي را به تو فضلي که در جهان دارد
    کدام شکر توان گفت در مقابل آن
  • ز نائبات قضا در پناه بارخداي
    ز حادثات قران در حمايت قرآن
  • ماه و پروين را نگه در قدر او
    همچنان کز بطن ماهي در بطين
  • نه در قبيله آدم که در بهشت خداي
    بدين کمال نباشد جمال حورالعين
  • هميشه خاتم اقبال در يمين تو باد
    به عون ايزد و در چشم دشمنانت نگين
  • مباد دشمنت اندر جهان وگر باشد
    به زندگاني در سجن و مرده در سجين
  • منشور در نواحي و مشهور در جهان
    آوازه تعبد و خوف و رجاي تو
  • در بهشت گشادند در جهان ناگاه
    خدا به چشم عنايت به خلق کرد نگاه
  • شمايلي که نيايد به وصف در اوهام
    خصايصي که نگنجد به ذکر در افواه
  • در سراپرده عصمت به عبادت مشغول
    پادشاهان متوقف به در پرده سراي
  • که پيش اهل دل آب حيات در ظلمات
    دعاي زنده دلانست در شب تاري
  • سر در سر هوا و هوس کرده اي و ناز
    در کار آخرت کني انديشه سرسري
  • ننگ از فقير اشعث اغبر مدار از آنک
    در وقت مرگ اشعث و در گور اغبري
  • منت پذير او نه منم در زمين پارس
    در حق کيست آنکه ندارد تفضلي
  • بايد که در چشيدن آن جام زهرناک
    شيريني شهادت ما در زبان شود
  • هر ماهرو که هست در ايام روزگار
    آن را به ناز در بر خود آرميده گير
  • در آرزوي آب حياتي تو هر زمان
    مانند خضر گرد جهان در دويده گير
  • در چشمت ار حقير بود صورت فقير
    کوته نظر مباش که در سنگ گوهرست
  • در بهار و دي به سالي يک دو بار
    آمدي در قلب شهر از طرف دشت
  • ما کيانيم که در معرض ياران آييم؟
    ماکيان را چه محل در نظر باز سپيد؟
  • بسا کسا که گرش در به روي بگشايي
    سعادت ابدت در به روي بگشايد
  • تبرک از در قاضي چو بازش آوردي
    ديانت از در ديگر برون شود ناچار
  • حديث وقف به جايي رسيد در شيراز
    که نيست جز سلسل البول را در او ادرار