167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

کليله و دمنه

  • ... او درآيند چنانکه در چنگال هلاک و قبضه تلف افتد ، پس مخرج خويش ...
  • ... ياد آيد ، و من از بچه خود برانديشم ، تغيري و تفاوتي در باطنها ...
  • کشکول شيخ بهايي

  • حافظ بن عبدالبر در استيعاب ضمن ذکر عماربن عبدالرحمن بن ادي گفت: ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • ... ساعتي بود، مي آمد و بچه خود را همي آورد و ايشان در گرد من همي ...
  • ... بعد از آن گربه يي در خانه ما بچه آورده بود و من در آن ميان ...
  • نقل است که رئيس بچه يي را به مجلس او گذر افتاد. سخن وي شنيد. درد ...
  • اخلاق الاشراف عبيد زاکاني

  • ... قتل و ضرب زن و بچه و مثله گردانيدن حواشي و خدم روا مي دارد، به ...
  • ديوان خواجوي کرماني

  • گفت عيبم مکن اي خواجه که ترسا به چه ئي
    توبه من چو سر زلف چليپا بشکست
  • ديوان سلمان ساوجي

  • من آن را آدمي دانم که دارد سيرت نيکو
    مرا چه مصلحت با آن که اين گبرست و آن ترسا
  • ديوان سنايي

  • ز بهر دين بنگذاري حرام از گفته يزدان
    وليک از بهر تن ماني حلال از گفته ترسا
  • کشکول شيخ بهايي

  • زبهر دين نبگذاري حرام از گفته ي يزدان
    وليک از بهر تن ماني حلال از گفته ي ترسا
  • ديوان صائب

  • ز رحمش بيشتر مي ترسم از بيداد او، ورنه
    مسلمان مي توانم ساختن آن شوخ ترسا را
  • ديوان فروغي بسطامي

  • پير کنعان را قرار از حسن يوسف داده اند
    شيخ صنعان را طرب از عشق ترسا کرده اند
  • ديوان قاآني

  • ببار باده که گبر و يهود و مؤمن و ترسا
    ز عشق بهره ندارند جز خيال پرستي
  • ديوان محتشم کاشاني

  • ز جان غريو برآورد و بانگ زد بر نفس
    که اي ز بوالهوسي ننگ کافر و ترسا
  • توصيفات مسعود سعد سلمان

  • ز آب چشم من اي دوست روي و موي بشوي
    که اين چو برکه معبود توست و تو ترسا
  • ديوان فيض کاشاني

  • گبر و مغ و ترسا را جوياي تو مي بينم
    روي همه عالم را واسوي تو مي بينم
  • ديوان شمس

  • کو آن مسيح خوش دمي بي واسطه مريم يمي
    کز وي دل ترسا همي پاره کند زنار را
  • زلف کفر و روي ايمان را چرا درساختي
    ز آنک قصد مؤمن و ترسا و کافر داشتي
  • ديوان ناصر خسرو

  • گر مار نه اي دايم از بهر چرايند
    مؤمن ز تو ناايمن و ترسان ز تو ترسا
  • کليله و دمنه

  • ... مي پذيرد ، اگر در خون خود بي موجبي سعي پيوندم دران بچه تاويل ...
  • ... نزديک و مهيا ، بچه ضرورت اين محنت اختيار کرده اي؟ گفت: من شهرتي ...
  • تذکرة الاوليا عطار

  • مادر بچه را در پاي پدر انداخت. هر چند کوشيدند تا او را به خانه ...
  • ... که با فکرت بود در ميدان توحيد». و گفت: «همه راهها بر خلق بسته ...
  • نوروزنامه خيام

  • ... بزرگان و اهل حقيقت در معني روي نيکو بسيارست، اين مقدار بدان ياد ...