167906 مورد در 0.20 ثانیه یافت شد.

حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة سنايي

  • چنگ در زن به عقل تا برهي
    ورنه گردي به هر رهي چو رهي
  • کن مکن در پذيرد از فرمان
    پس به جان گويد اين بکن مکن آن
  • عقل داند اسامي هر چيز
    او کند در به و بتر تمييز
  • يافت عاقل ز روي فوز و فلاح
    در سراي فساد عين صلاح
  • سخن عاقل از طريق قياس
    در دين است و ذهن او الماس
  • برتر از صورت و مکان و محل
    در دروازه جهان ازل
  • عقل شاهست و ديگران حشمند
    زانکه در مرتبت ز عقل کمند
  • چون سخن گوي گشت عقل مريد
    مرده بر در بمانده ديو مريد
  • هر که در عقل همچو سلمان شد
    دان که ديو دلش مسلمان شد
  • نيست از عقل در سراي غرور
    تبش و تابش از دم انگور
  • وز خرد نيست در خيال سواي
    مي و شطرنج و نرد و بربط و ناي
  • وانکه از سنگ شيشه پردازد
    وانکه در حقه مهره مي بازد
  • عقل را جز صلاح نبود کار
    عقل را در صلاح هرزه مدار
  • کرده چون در نهاد پاي به قيل
    دست حيدر سزاي عقل عقيل
  • در گذر زين کياست اوباش
    عقل دين جو و پس رو او باش
  • عقل مردان رسيده تا در حق
    شده از بند نيک و بد مطلق
  • سوي عاقل چو ديو و دد باشد
    هر که در بند نيک و بد باشد
  • ز اول خلقت و بآخر عمر
    بوده در کار عقل جاهل و غمر
  • بر در غيب ترجمان خردست
    شاه تن جان و شاه جان خردست
  • گرچه بر بي خرد هوا چيرست
    بر در خانه هر سگي شيرست
  • ويل در جان خويشتن داري
    گر خرد را دروغ زن داري
  • بندگي کن هميشه ايشان را
    مده از دست در پريشان را
  • زانکه در راه کعبه از سر داد
    اشتر اين داد اگرت زاد آن داد
  • خرد از تو تويي برد جاويد
    آب را در هوا کشد خورشيد
  • حقه حق در اين جهان خردست
    سر به مهرست و پايدار خودست