نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان سعدي
فتنه سامريش
در
نظر شورانگيز
نفس عيسويش
در
لب شکرخا بود
در
هيچ موقفم سر گفت و شنيد نيست
الا
در
آن مقام که ذکر شما رود
سعدي به
در
نمي کني از سر هواي دوست
در
پات لازمست که خار جفا رود
مي رود
در
راه و
در
اجزاي خاک
مرده مي گويد مسيحا مي رود
سعديا دل
در
سرش کردي و رفت
بلکه جانش نيز
در
پا مي رود
اي مفلس آن چه
در
سر توست از خيال گنج
پايت ضرورتست که
در
مهلکي شود
حلاوتيست لب لعل آبدارش را
که
در
حديث نيايد چو
در
حديث آيد
در
سراي
در
اين شهر اگر کسي خواهد
که روي خوب نبيند به گل براندايد
بخت بازآيد از آن
در
که يکي چون درآيد
روي ميمون تو ديدن
در
دولت بگشايد
در
عقل نمي گنجد
در
وهم نمي آيد
کز تخم بني آدم فرزند پري زايد
شيرين دهان آن بت عيار بنگريد
در
در
ميان لعل شکربار بنگريد
آتشکدست باطن سعدي ز سوز عشق
سوزي که
در
دلست
در
اشعار بنگريد
آدمي چون تو
در
آفاق نشان نتوان داد
بلکه
در
جنت فردوس نباشد چو تو حور
يا رب که تو
در
بهشت باشي
تا کس نکند نگاه
در
حور
بي تو گر
در
جنتم ناخوش شراب سلسبيل
با تو گر
در
دوزخم خرم هواي زمهرير
در
آفاق گشادست وليکن بستست
از سر زلف تو
در
پاي دل ما زنجير
در
دلم بود که جان بر تو فشانم روزي
باز
در
خاطرم آمد که متاعيست حقير
پستان يار
در
خم گيسوي تابدار
چون گوي عاج
در
خم چوگان آبنوس
تو
در
عالم نمي گنجي ز خوبي
مرا هرگز کجا گنجي
در
آغوش
سعديا
در
کوي عشق از پارسايي دم مزن
هر متاعي را خريداريست
در
بازار خويش
دوري از بط
در
قدح کن پيش از آنک
در
خروش آيد خروس صبح بام
چنان
در
قيد مهرت پاي بندم
که گويي آهوي سر
در
کمندم
بي تو
در
دامن گلزار نخفتم يک شب
که نه
در
باديه خار مغيلان بودم
به تولاي تو
در
آتش محنت چو خليل
گوييا
در
چمن لاله و ريحان بودم
جوري که تو مي کني
در
اسلام
در
ملت کافري نديدم
صفحه قبل
1
...
244
245
246
247
248
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن