نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان سنايي
گر چهره من جز از غم تست چو زر
در
بوته فرقت تو بگداخته باد
در
ديده خصم نيک روي تو مباد
بر عاشق سفله نيک خوي تو مباد
جان
در
طلب تو باد حاصل دارد
پس کيست که او نيل ترا گل دارد
در
هر دل و جان غمت نهالي دارد
خال تو بر آن روي تو حالي دارد
جانش خواهم به چشم من
در
نگرد
از دست چنين جان جهان جان که برد
لطف و کرمت جسم مرا چون جان کرد
در
خاک عمل بهتر ازين نتوان کرد
گفتم که نبايدت غم جانم خورد
در
کوي تو کشته به که از روي تو فرد
منگر تو بدانکه ذوفنون آيد مرد
در
عهد وفا نگر که چون آيد مرد
در
راه قلندري زيان سود تو شد
زهد و ورع و سجاده مردود تو شد
بالاي بتان چاکر بالاي تو شد
سرهاي سران
در
سر سوداي تو شد
از فقر نشان نگر که
در
عود آمد
بر تن هنرش سياهي دود آمد
در
هجر توام قوت يک آه نماند
قوت دل من جز غمت اي ماه نماند
نارفته به کوي صدق
در
گامي چند
ننشسته به پيش خاصي و عامي چند
اين بي ريشان که سغبه سيم و زرند
در
سبلت تو به شاعري که نگرند
تا عشق قد تو همچو چنبر نکند
در
راه قلندري ترا سر نکند
تا
در
طلب مات همي کام بود
هر دم که بروي ما زني دام بود
آن دل که
در
او عشق دلارام بود
گر زندگي از جان طلبد خام بود
در
فوطه بتا خمش ازين به بايد
عاشق کش فوطه پوش نيکو نايد
آن عنبر نيم تاب
در
هم نگريد
آن نرگس پر خمار خرم نگريد
دي بنده چو آن لاله خندان تو ديد
وان سيب
در
آن رهگذر جان تو ديد
ني سيب
در
آن حقه مرجان تو ديد
کاندر دل تنگ خود زنخدان تو ديد
از غايت بي تکلفي ما
در
هر کار
ديوانه و مستمان همي خواند يار
زين نادره تر چه ماند
در
عالم کار
زانسان بختي، چنين دلي، چونان يار
چون ماه به روزن کسان
در
منگر
ناخوانده چو خورشيد ميا اي دلبر
ما کي گنجيم
در
سراپرده راز
لافيست به دست ما و منشور نياز
صفحه قبل
1
...
2449
2450
2451
2452
2453
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن