167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان سنايي

  • تا ابد هرگز نگشتي محترق از آفتاب
    گر عطارد يک نفس در صدر تو بودي دبير
  • گشتم قضيب خيزران سرندر جان و جهان
    چندين چه داري در غمان مر عاشق مشتاق را
  • عالم علوي کشد خاطر او رخت خويش
    ديده مجال سخن در وطن مفردي
  • عاجز او شد حسود دشمن او شد دليل
    ديد چو در دولتش قاعده سرمدي
  • حنجر ادبار را خنجر اقبال زن
    سلسله جاه در کنگر سدره فگن
  • هر روز برخيزم همي در خلق بگريزم همي
    با هجر بستيزم همي شوري برانگيزم همي
  • در دست منت هميشه دامن بادا
    و آنجا که ترا پاي سر من بادا
  • عشقا تو در آتش نهادي ما را
    درهاي بلا همه گشادي ما را
  • صبرا به تو در گريختم تا چکني
    تو نيز به دست هجر دادي ما را
  • زان مي نتوان شناختن راز ترا
    در پرده کسي نيست هم آواز ترا
  • زين بيش مکن به خيره در تاب مرا
    دريافت مرا غم تو، درياب مرا
  • در منزل وصل توشه اي نيست مرا
    وز خرمن عشق خوشه اي نيست مرا
  • در دل ز طرب شکفته باغيست مرا
    بر جان ز عدم نهاده داغيست مرا
  • ما نيز بگرديم و نبايد گشتن
    چون . . . خري گرد در . . . شما
  • تازان خودي مگرد گرد در ما
    يا چاکر خويش باش يا چاکر ما
  • در دل کردي قصد بدانديشي ما
    ظاهر کردي عيب کمابيشي ما
  • گفتي که کيت بينم اي در خوشاب
    درياب مرا و خويشتن را درياب
  • آنکس که ز عابدي در ايام شراب
    نشنيد کس از زبان او نام شراب
  • از عشق چنان بماند در دام شراب
    کز محبره فرمود کنون جام شراب
  • اي مجلس تو چو بخت نيک اصل طرب
    وين در سخنهات چو روز اندر شب
  • آخر اثر زمانه رنگي آميخت
    تا در کفش از موي سيه پاک بريخت
  • در دوستي اي صنم چو دادم دادت
    بر من ز چه روي دشمني افتادت
  • اي خواجه محمد اي محامد سيرت
    اي در خور تاج هر دو هم نام و سرت
  • هر باطل را که رهگذر بر گل ماست
    تو پنداري که منزلش در دل ماست
  • هجرت به دلم چو آتشي در پيوست
    آب چشمم قوت او را بشکست