نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سنايي
گر چه خود را عشقباز راستين ننهم از آنک
نيستم چون عاشقان راستين
در
گل دفين
وقت دادن موش تر باشي چو بستاني چرا
در
نيابد گرد شبديز ترا شير عرين
در
شکر خواب رفت فتنه ازو
از سر انديب تا به قسطنطين
دولتش بر کسي که چشم افگند
نيز
در
ابرويش نبيني چين
بر گرسنه چو زاغ شد
در
زخم
چون سر زخمه مخلب شاهين
من نگويم که اين بدست وليک
من نيم
در
خور چنين تمکين
تا تو اي خضر عصر
در
شهري
بنده را غول همرهست و قرين
يک دم آن باد سبلتت بنشان
در
وثاق آي با کيا بنشين
گر چه صد کار داشتم
در
مرو
ليک بهر تو رفتم از غزنين
چرب شيرينش اينکه بر خواند
به گناهي
در
آيت از «والتين »
حق به دست من و من از جهال
در
ملامت چو صاحب صفين
من ندانم کيم کزين درگاه
خلق
در
شاديند و من غمگين
در
شاهان تراست آنچه بماند
صدفست آن بمان به راه نشين
تا ز روز و شبست
در
عالم
مادت سال و ماه و مدت و حين
تاثير کرد صدق تو
در
سينه ها چنانک
شد بي نياز مستمع از شرح نام تو
چون پست همتان دگر
در
طريق عشق
هرگز مباد گام تو مامور کام تو
چرخ گردان
در
طواف خانه تمکين تو
عقل پير احسنت گوي حکمت برناي تو
پاسبانان
در
و بام تواند اجرام چرخ
نايبان اندر زمين هستند شرع آراي تو
کي فتند
در
خاک هنگام شفاعت گفت تو
اي نديده بر زمين کس سايه بالاي تو
در
شب معراج همراهت نبودي جبرييل
گر براق او نبودي همت والاي تو
در
بهشت از بهر خودبيني نباشد آينه
آينه سيمين بر آن آنجا بود سيماي تو
نيست اميد سنايي
در
مقامات فزع
جز کف بخشنده و مهر جهان بخشاي تو
اي برده عقل ما اجل ناگهان تو
وي
در
نقاب غيب نهان گشته جان تو
تاج ملوک را سر تختست جايگاه
در
زير خاک تيره چرا شد مکان تو
اي کاج دانمي که
در
آنجاي غمکشان
تو پيش ريخت خواهي يا پرنيان تو
صفحه قبل
1
...
2432
2433
2434
2435
2436
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن