نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.10 ثانیه یافت شد.
لسان الغيب عطار
اغنيا کوران مسخ اند
در
جهان
در
چنين کوري بمانده جاودان
پاي خود درکش قدم
در
راه نه
گنج معني
در
دل آگاه نه
اي عزيز من توئي
در
در
صدف
چند گردي بر روي دريا چو کف
پير بايد
در
شريعت محکمت
تا شود
در
خلوت دل محرمت
پير بايد راهدان
در
راه بر
تا نيندازد کسي را
در
سقر
گاه چون حيدر
در
از خيبر کند
گاه
در
محرابش از خنجر زند
گاه
در
سير است چون سيارگان
گاه
در
کنجي نشسته بيزبان
غير او
در
منزل او نيست کس
دم ز تو دارد
در
اينجا همنفس
غير مي بيني از آن
در
غيرتي
اندرين تيره مکان
در
نفرتي
در
زبان ماشده پنهان ظهور
زآن جهت غرقيم
در
درياي نور
در
جهان بنوشته ام گفتار پر
ليک نشناسند خر مهره ز
در
در
شريعت تو خدا را ميشناس
پوش
در
قد طريقت اين لباس
در
حقيقت تو خدا شناس باش
تخم نصرت
در
زمين خود بپاش
در
سخن همتا ندارم
در
جهان
از لسان الغيب بشنو اين بيان
دانشي دارم ز احمد
در
جهان
کرده ام
در
اين لسان او را بيان
در
نياز اينجا تحمل کن بدرد
تا نميري
در
ميان ناز برد
در
نياز اينجا دلا ميباش تو
بذر جودي
در
کرم ميباش تو
در
نيازت داده ام شمعي بدست
تا زتاريکي تواني
در
گذشت
در
نيازم سرنهم بر پاي او
نيست جز
در
اين سرم سوداي او
در
نيازند پيش آن سلطان همه
در
حقيقت هم شبان و هم رمه
در
فنايند عاقبت جمله بدان
در
بقا رو سوره اسرا بخوان
اي پسر
در
اين جهان پيري بگير
تا شود
در
آن جهانت دستگير
مرد ميخواهم که
در
مردي رود
نه
در
اين ميدان بنا مردي رود
ني چو سگ
در
کاسه سرانداختند
هستي خود
در
جهان درباختند
خويش را
در
باختياي ناپسند
در
چنين زندان بماني زير بند
مال گردابيست افتاده
در
او
جان بسختي عاقبت داده
در
او
در
زنم
در
خرمنت آتش شبي
يا نهم برداغ قلب تو تبي
يا کنم رسواي خلقت
در
جهان
يا کنم همچون سگت
در
ريسمان
غير از اينم نيست پندي
در
طريق
در
جهان از بهر ياران رفيق
پند ما را
در
دلت پيوند کن
وآنرفيق بغض را
در
بند کن
چند گردي
در
پيم چون ظالمان
بسته گردد
در
دم موتت زبان
هستي دنيا مرا
در
نيستي است
در
چنين وارستگي صد آگهي است
هرکه
در
راه خدا جان باخته
او خدا را
در
يقين بشناخته
اين سخن دريست گفتم
در
جهان
بشنو و
در
گوش گيرش همچو جان
اين
در
اسرار ما
در
گوش گير
از تمام هستيت اينجا بمير
در
نگر امروز
در
چه عالمي
اي ز خود غافل ز سر آدمي
در
رياضت باش تا گردي تو پاک
بهره گيرد
در
اينجا از تو خاک
در
رياضت باش تا مردي شوي
در
حقيقت مرهم دردي شوي
راهبر
در
راه معني او بدم
در
خم چوگان او چون گو بدم
تو چرا
در
صورت تن مانده
وين قلم
در
لوح هستي رانده
هرکه
در
راه خدا گم گشته است
در
حقيقت چون مسيحا زنده است
هرکه
در
راه خدا بنهاده سر
بر سرخاکش
در
اين دنيا گذر
هرکه بشناسد
در
اينجا حال ما
با ملايک جمع گردد
در
سما
هرکه
در
آلودگي دارد قدم
عمر او گردد
در
اينجا گاه کم
در
درون درد ديدم يار را
زان شفا دارم من اينجا
در
بقا
در
بقا اسرار مردان گفته ام
در
فنا ديدار جانان ديده ام
سالها
در
درد پيموديم راه
اين زمان داريم
در
وصلش پناه
سالها
در
مکه ميجستم ورا
سالها
در
مصر و شدم و درعلا
سالها
در
گرد عالم جستمش
سالها
در
ديگ اين تن پختمش
در
نگر
در
خويش و دريابم ز خود
مي نبندي بعد از اين بابم ز خود
صفحه قبل
1
...
241
242
243
244
245
...
3359
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن