نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.11 ثانیه یافت شد.
ديوان سنايي
ز ريگ و قطر مطر
در
شمر فزون آيد
عيوب باطنم ار شايدي که بر شمرم
صدف شمار دم از ديده پر
در
رو غواص
صدف شناس شناسد که سنگ بي گهرم
رفيق رفت به الهام
در
سفينه نوح
ز هر غريق فرومانده من غريق ترم
«مگر» نشناختم اندر زمين دل به هوس
نرست و عمر به آخر رسيد
در
«مگر»م
ز نور فطنت
در
ظلمت شب فطرت
چو چشم اعما نوميد مانده از سحرم
بدين دو ژاژ مزخرف به پيش چشم خرد
چو گنده پيري
در
دست بنده جلوه گرم
سپر ندارم
در
کف به دفع تير فلک
چو ايمنم که طريق سداد مي سپرم
هميشه منتظرم هديه هدايت را
وليک مهدي
در
مهد نيست منتظرم
عنايت ازلي هم عنان عقلم باد
که از عنا برهاند به حشر
در
حشرم
با روي نهفتگان دل يک دم
در
پرده غيب عشقها بازم
کوفي و قريشي طبيعت را
در
بوته لطف و مهر بگدازم
بخ بخ اگر اين علم برافرازم
در
تفرقه سوي جمع پردازم
از راهبران عشق ره پسرم
با پاک بران دو کون
در
بازم
بر فرش فنا به قعده ننشينم
در
باغ بقا چو سرو بگرازم
اين گنج که تو ختم من از هستي
در
بوته نيستيش بگدازم
ز بهر دو طامات و ژاژ و مزخرف
همه ساله با خلق
در
شر و شورم
همي سام را هيز خوانم پس آن گه
چو کاووس پيوسته
در
بند تورم
نه بهر ورع کم کنم ناحفاظي
ورع چه که خود نيست
در
خرزه زورم
گر نخواندي «رحمة للعالمين » يزدان ترا
در
همه عالم که دانستي صمد را از صنم
«طرقوا» گويان همه
در
انتظارت سوختند
آب از سر گذشت اي مهتر عالي همم
ندانم
در
عرب يک خانه کو را
نبودست از براي دينت ماتم
تو آن مردي که
در
ميدان مردان
تو داري پهلواني چون غشمشم
ترا
در
صومعه بود ار شفاعت
بديدي تا به ساق عرش بلغم
شب ديجور شد ز روز جدا
زان که بد صبح
در
ميانه حکم
چو دو خصم قوي که
در
پيکار
صلح جويان جدا شوند از هم
صفحه قبل
1
...
2424
2425
2426
2427
2428
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن