167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.

ديوان سنايي

  • پاسبانان در و بام تواند
    چرخ و خورشيد و مه گيتي نورد
  • آن نقره که در مدت شش ماه نهاد ابر
    يک تابش خورشيد زرافزاي هبا کرد
  • شکل دبران آنکه بر چرخ چولاييست
    کاشنيد که او چرخ در جود چو لا کرد
  • در جنت علت نبود ليک به دنيا
    علم تو جهان را به صفت جنت ما کرد
  • بست در صومعه و خويش را
    چاکر و شاگرد خرابات کرد
  • ماند سنايي را در دل هوس
    صومعه پر هزل و خرافات کرد
  • برفشان آن گهر که کافر ازو
    در سقر زينهار خواهد کرد
  • بي قرار آفريده اي در طبع
    کيست کش با قرار خواهد کرد
  • تا بيني که همچو هر سال او
    در زمانه چه کار خواهد کرد
  • تا چو فخر دو کون در يکشب
    نه فلک را گذار خواهد کرد
  • آب گوهر شود در آن کاني
    که ازو افتخار خواهد کرد
  • خواب را در دو چشم خلق از امن
    قوت کوکنار خواهد کرد
  • گردد آتش حصار امنش اگر
    آب را در حصار خواهد کرد
  • مهترا پا و سر در آب از شرم
    خويشتن را يسار خواهد کرد
  • شادمان زي که در بقات سده
    اين چنين صدهزار خواهد کرد
  • رايت و رويت منور او
    ماه را در حصار خواهد کرد
  • آب در حلق دشمن از قهرت
    شعله شعله چو نار خواهد کرد
  • بحر در يک نفس به دولت او
    صد بخور از بخار خواهد کرد
  • بيخ جانم به شربتي از جود
    در تنم استوار خواهد کرد
  • هر دل که از قبول غمش روي در کشد
    اقبال آسمانش به پيش فنا کشد
  • در موکبي که روح قدس مرکبي کند
    پيدا بود که لاشه ما تا کجا کشد
  • بود شما چو نار شود در مصاف عشق
    شو ما بدا که کينه بود شما کشد
  • در چارسوي حکم چو بانگ بلا بخاست
    جانهاي پاک سوخته پيش صلا کشد
  • در دم سوار گشت بر اسب هواي تو
    وين بار هرزه هرزه خر آسيا کشد
  • آن خسروي که بي مدد فضل و عدل او
    جان در بهشت عدن وبال وبا کشد