167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان سنايي

  • هست پنهان ز سفيهان چو قدم
    هر کرا در ره حکمت قدمست
  • و آن که بيناست درو از پي امن
    راه در بسته چو جذر اصمست
  • از يکي در نگري تا به هزار
    همه را عشق دوام و درمست
  • فاضلان را ز پي لاف فضول
    روي در رفع و جر و جزم و ضمست
  • باز سايل را در هر دو جهان
    دوزخش «لا» و بهشتش «نعم »ست
  • چشم عامي به سوي عالم زان
    که فلان در جدل کيف و کمست
  • همگان سغبه صيدند و حرام
    کو کسي کز پي حق در حرمست
  • خاک را از باد بوي مهرباني آمدست
    در ده آن آتش که آب زندگاني آمدست
  • باغ مهمان دوست برگ ميزباني ساختست
    مرغ اندک زاد در بسيار داني آمدست
  • دست خسرو گر نبوسيدست ابر بادپاي
    پس چرا چوندست او در درفشاني آمدست
  • سبزه کو پذرفت نقش تيغ تيزش لاجرم
    همچو تيغش نيز در عالم ستاني آمدست
  • پيش تخت شاه چون من طوطي شکرفشان
    بلبل اندر پيش گل در مدح خواني آمدست
  • سرو يازان بين که گويي زين جهان لعبتي
    پيش سلطان در قباي آن جهاني آمدست
  • آسمان پيش جلال او زمين گردد از آنک
    از جلال او زمين در ترجماني آمدست
  • شاه اقليم چهارم تا فرستد هم خراج
    در فراهم کردن زرهاي کاني آمدست
  • کارداران سراي هشتمين را بر فلک
    راي عاليقدر تو در ميزباني آمدست
  • در پيش جوهري چو سفالست آن صدف
    کاندر ميان او گهري شاهوار نيست
  • در هفت بخش عالم يک مبتدع نماند
    کز ذوالفقار حجت تو دلفگار نيست
  • يک تن نماند در چمن جود تو که او
    چون فاخته ز منت تو طوقدار نيست
  • گر چه دهي وگر ندهي صله در دو حال
    جز گوهر ثناي من اينجا نثار نيست
  • عشق بر تدبير خندد زان که در صحراي عقل
    هر چه تدبيرست جز بازيچه تقدير نيست
  • عاشقي با خواجگي خصمست زان در کوي عشق
    هر کجا چشم افگني تيرست يکسر مير نيست
  • شاه ما بهرامشاه آن شاه کز بهر شرف
    چرخ را در بندگي درگاه او تقصير نيست
  • درد اين باد هوا در تن هرکس که شود
    هست دردي که بجز سوختنش درمان نيست
  • تا در آتش چو روي همچو براهيم خليل
    چون ترا آيت يزدان رقم عنوان نيست