167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

مظهر العجايب عطار

  • در شناسائي خالق جاهلند
    گفت دختر با پدر کاز ابلهي
  • اينست در معني کمال بندگي
    از کمال بندگي جان بازدش
  • گر نمي بيني ولايت نيستت
    در طريق خود هدايت نيستت
  • اين محبان نبي و حيدرند
    در طريق شرع احمد انورند
  • بر ندارد سلطنت شان در جهان
    عاقبت ويران شودشان خانمان
  • بود در بغداد عالي مسجدي
    واندران مسجد نشسته عابدي
  • کرد واعظ از حماقت در چهش
    عاقبت گرديد شيطان رهش
  • در مقام نيستي پي برده
    خويش را ذاتي عجب نشمرده
  • جامه بغض وعداوت دوختي
    تو ز بغضش در جهنم سوختي
  • خارجي گشتي مسلماني مجو
    در دل خود نور ايماني مجو
  • اول معنيم نامش در نظر
    آخر معنيم مهرش راهبر
  • اول معنيم پنهان آمده
    آخر معنيم در جان آمده
  • آنچه تو در آفرينش ديده
    وآنچه از ارباب بينش ديده
  • معني اول ظهوري در ظهور
    معني آخر شکوري که غفور
  • شعله آتش زدي در جان ما
    آتشينم ساختي خوش مرحبا
  • مرا گنج معاني هست در دل
    کتبهايم شده فضل فضايل
  • کمال علم او دانستن جان
    ولي در ذات انسانست پنهان
  • اميرالمومنين روح روانم
    به معني نطق گشته در زبانم
  • اميرالمومنين در حکم محکم
    اميرالمومنين با روح همدم
  • بحمدالله که عطار فقيرت
    شده در ملک معني چون اسيرت
  • به گفتار عجايب در پريدم
    ازو مقصود صد معني بديدم
  • بسي در ملک عالم سير کردند
    مساجدهاي عالم دير کردند
  • بسي فتنه ازو در دين بزائيد
    بسي انگشت درويشان بخائيد
  • ز بسکه کرده دلها جراحت
    به آخر اوفتادي در قباحت
  • ز بسکه راه رفتي درسياهي
    سپيدي کم نمودي در سياهي
  • کتاب جوهرالذات است و مظهر
    بود در پيش داناي مطهر
  • وگرنه من کيم يک مستمندي
    چو صيدي اوفتاده در کمندي
  • جوهر الذات عطار

  • خرد انگشت در دندان بماندست
    ميان پرده حيران بماندست
  • همه حيران بمانده در جمالش
    نمي يابد کسي اينجا کمالش
  • اگر خورشيد گويم هست گردان
    بمانده در درون پرده حيران
  • نمودي روي خود در هفت پرده
    نديده هيچ چرخ سالخورده
  • تعالي الله زهي ديدار رويت
    نموده خود همه در گفتگويت
  • زکريائي ومانده در درختي
    به تيغ عشق بيشک لخت لختي
  • جلالت انبيا راسخ نمودست
    در اسرار کلي بر گشودست
  • توئي بنموده رخ در کايناتي
    دراين ظلمات تن آب حياتي
  • توئي الله در توحيد مطلق
    نمودتست اشيا جمله الحق
  • توئي الله جوهر در ميانم
    بجز از جوهر ذاتت ندانم
  • حيات باقي و عين بهشتي
    که طينت در يداللهت سرشتي
  • ترا بشناخت اينجا در معاني
    که کلي رهنماي جان جاني
  • چو من باشم بيامرزم تمامت
    بجنت شان رسانم در قيامت
  • حقيقت فاش گردانم حقيقت
    ترا عطار سازم در شريعت
  • نمانده عقل اندر عشق جانان
    بيکباره شدي در دوست پنهان
  • نمانده عقل من گفتارت آمد
    يقين ذات در ديدارت آمد
  • يکي ديدي ز يکي آمدستي
    در اينجا واصل عهدالستي
  • يکي ديدي در اين بحر الهي
    نمود جزهر ذاتت کماهي
  • طريق عشق در جانست ديدار
    برافکن صورت وجانت به ديدار
  • تمامت سالکان محتاج اويند
    بجان پيوسته در معراج اويند
  • حقيقت در شريعت رهنما اوست
    بگويم راست ديدار خدا اوست
  • زهي شرعت نموده روي در دل
    گشاده رازهاي سر مشکل
  • تمامت مصطفي آنشب بديدند
    ز شادي در بر سيد دويدند
  • نميگنجيد آنجا ميم احمد
    احد شد در زمان بيخود محمد
  • عتابي کرد جانان در سلامش
    نموداري نمود اندر کلامش
  • نکو ميدار بيشک اعتقادت
    يقين ميدار دائم در نهادت
  • براندازي حجاب جمله اشيأ
    زپنهاني شوي در دوست پيدا
  • براندازي حجاب مشتري را
    ببين در خويشتن گل گستري را
  • براندازي حجاب و ذات بيني
    نمود جمله در ذرات بيني
  • براندازي حجاب جوهر کل
    به بيني در صفاتت کشور کل
  • در اينجا انبياء و اوليايند
    حقيقت جمله مردان خدايند
  • تو قدر خود نميداني حقيقت
    فتادستي در اين عين طبيعت
  • نميدانم چگويم جمله جاني
    که هم در آشکارا و نهاني
  • توئي آدم توئي نوح يگانه
    که در کشتي نهاني جاودانه
  • زبانت گوهر افشانست عطار
    تو داري در حقيقت جوهر يار
  • زبان درفشان تو حقيقت
    گهر پاشيد در عين شريعت
  • جمال بي نشان عين خدايست
    خدايت در دو عالم رهنمايست
  • شريعت دارد اينجاگاه تقوي
    همه در وي نهان اسرار معني
  • ز قول شرع در خون اوفتادم
    سراندر کائنات دل نهادم
  • ترا بنمود ديدار و تواوئي
    چرا بيخود چنين در گفتگوئي
  • نمود عقل غوغا کرد بسيار
    ولي در عاقبت شد ناپديدار
  • اگر عشقت نمايد روي ناگاه
    ببيني در درون پرده الله
  • درون پرده تو بازمانده
    اگر چه در عياني راز خوانده
  • الا اي دل نميدانم کجائي
    که ايندم اوفتاده در فنائي
  • در اينجا ديده ديدار جانان
    دمادم مي کني تکرار جانان
  • نداني کاين زمان اندر کجائي
    فتاده در دهان اژدهائي
  • در آن ديدار حيران گشته مردم
    مثال قطره افتاده بقلزم
  • درون خلوت دل بود ساکن
    بطاعت در بدي پيوسته ايمن
  • خلايق جمله حيران ايستاده
    در آنجا جمله گريان ايستاده
  • خلايق جملگي گريان بماندند
    در آن راز عجب حيران بماندند
  • ز درد عشق جان در جستجويست
    بهر اسرار اندر گفتگويست
  • سفر کردي بمنزل در رسيدي
    حقيقت روي جان اينجا بديدي
  • الا اي جوهر بالا گزيده
    وليکن در گماني نارسيده
  • درون کعبه دل باز ديدي
    دمي در صحبت جان آرميدي
  • درون کعبه غيري در نگنجد
    بجز يک ديد سيري درنگنجد
  • توئي در کعبه و بت ميپرستي
    چراتو بت بيکباره شکستي
  • توئي در کعبه و خلوت گزيده
    نمودي ديده وبت برگزيده
  • قناعت انبيا کردند پيشه
    از آن در وصل بودندي هميشه
  • حقيقت مرتضي اسرار دريافت
    در اينجا گه حقيقت يار دريافت
  • حقيقت مرتضي اين راز برگفت
    در اسرار رباني عيان سفت
  • عيان حق حقيقت مرتضايست
    که در ديدار نفس مصطفايست
  • مرا بنمود اينجا ذات يزدان
    نمودم بيشکي در دار برهان
  • توئي واصل بتوفيق الهي
    که يکسانت سپيدي در سياهي
  • ره توحيد ذرات دو عالم
    همه کردند در اقسام آدم
  • فنا بودست اينجا در وجودت
    فنا بنگر حقيقت بود بودت
  • دهم توفيق ديدارم ببيند
    ابا من در ميان جان نشيند
  • ز دردم جبرئيل اينجاي مدهوش
    بمانده در درون پرده خاموش
  • عيان منصور بود و در جلالش
    بديد آنجا نمودار کمالش
  • طلب حاصل کند اينجا حقيقت
    وليکن در نمودار شريعت
  • ز مکنت ناگهي در دام افتي
    حقيقت بيشکي ناکام افتي
  • همه در چاهشان انداخت صورت
    تمامت کرده غرقاب کدورت
  • هر آنکو جان دهد در شادماني
    بسي لذت بيابد جاوداني
  • در اين دريا عجايب بيمارست
    وليکن عين دريا بي کنارست