نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
جمشيد و خورشيد ساوجي
هزاران مرد چوگان باز شامي
روان
در
مرکب از بهر غلامي
ز
در
و لعل بر سر نيم تاجي
که مي ارزيد هر لعلش خراجي
چو مشکين زلف چوگانيش بر دوش
به هر جانب هزارش حلقه
در
گوش
برون از شهر قصري داشت قيصر
که بودش صحن ميدان
در
برابر
دو ماه مهر طالع چون ستاره
همي کردند
در
ميدان نظاره
ملک شادي شخ اول اسب
در
تاخت
به چوگان جلادت گوي مي باخت
ملک از جا براق جم برانگيخت
زمين و آسمان را
در
هم آويخت
سيه رو ماند شادي بر سر راه
نمي شايست رفتن
در
پي شاه
چو خورشيد آن قد و شکل و شمايل
بديد اين بيتها مي خواند
در
دل:
به هر گامي که اسبش برگرفتي
ز اشک آن خاک
در
گوهر گرفتي
هزاران حلقه همچون زلف جانان
ز چوگان کرد
در
ميدان برافشان
عيار گوهرش گر چه درست است
ولي
در
کار من يکباره سست است
ز جاه و گوهر ارچه با نصيب است
ولي
در
کار چون تيغ خطيب است
قد تو
در
چشم من به جلوه درآمد
سرو سهي را ز جويبار برآورد
به پاسخ گفت با بانو جهاندار
نخست انديشه مي بايد
در
اين کار
چرا
در
خاک سيمي را کنم گم
که مي شايد به کحل چشم مردم؟
بري طوبي ز خلد جاوداني
بري
در
غير ذي زرعش نشاني
اگر چه قطره زاد از ابر ليکن
به بحر افتاد و شد
در
بحر ساکن
بزرگي و هنر از يم
در
آموخت
هنرهاي بزرگان زو هم آموخت
همه شب بود با قيصر
در
اين راز
همي راند از غم و شادي سخن باز
حکايت را بدين پيدا شد انجام
سحرگه کرد شادي روي
در
شام
ملک جمشيد را افسر طلب کرد
حکايتهاي شادي شه
در
آورد
ملک را گفت: «شادي رفت
در
شام
نمي دانم که چون باشد سرانجام
اشارت کرد از آن پس روميان را
که: «
در
بنديد بهر کين ميان را»
چو روي جم
در
آن گلها شکفته
چو چشم آهوان بر لاله خفته
صفحه قبل
1
...
2382
2383
2384
2385
2386
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن