نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
فراقنامه ساوجي
تن نازنين تر ز برگ سمن
گرفتند چون غنچه اش
در
کفن
چو شکر
در
آميختندش به عود
برآمد ز سوز دل خلق دود
تو گفتي که بودش سياه و کبود
زمين
در
پلاس سيه تار و پود
چنان تازه سروي چرا برکني
به تابوت
در
تخته بندش کني؟
از آن پس چو آمد به شاه آگهي
کز آن دانه
در
صدف شد تهي
عجب باشد اي ماه رضوان سرشت
اگر چون تو سروي بود
در
بهشت
دلم رشک بر حوض کوثر برد
که سرو تو را
در
کنار آورد
نمي خواستم گرد بر دامنت
کنون
در
دل خاک بينم تنت
گل نازکش نيست
در
خورد گل
که هر ذره جزويست از جان و دل
دريغا که اين سرو قد آفتاب
فرو رفت
در
بامداد شباب
من نامراد از تو دارم غبار
که داري مراد مرا
در
کنار
پس از مرگ او شاه سالي چو ماه
نمي رفت جز
در
کبود و سياه
در
آن تخته حيران فرو ماند شاه
بسي نقش از آن تخته مي خواند شاه
همه سرو بالاست
در
زير خاک
چو گل کرده پيراهن عمر چاک
کشيدند
در
پرده خاک رو
جهان داد بر بادشان رنگ و بو
ز مهد زمين هر پري طلعتي
برون آمد امروز
در
صورتي
چو زلفش از آن رو سرافکنده است
بخاک سيه
در
پراکنده است
چرا باد
در
خاک غلطان شود
چرا آب گريان و نالان شود
به باد صبا گفت
در
نافه مشک
که از هجر شد بر تنم پوست خشک
از آن
در
دلم شد سياهي پديد
که نافم جهان بر جدائي بريد
هنوز آن زمان
در
شکم خون خورم
که دور فلک برد از مادرم
گهي شاهدان از نسيم تو مست
گهي با بتان
در
گريبانت دست
همان شوق مسکن بود
در
سرش
بود کوخ خود به ز کاخ زرش
در
آن حالت او جامه اي مي دريد
خروش دريدن به گوشش رسيد
در
آنروز بي اختياري نگر
که شان دور بايد شد از يکدگر
صفحه قبل
1
...
2359
2360
2361
2362
2363
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن