167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان سلمان ساوجي

  • حديث در سرشک مرا به نظم آور
    بگوش يار به وجهي که مي توان برسان
  • سعادتي که در اشکال اختران دارند
    سپهر پيربدين دولت جوان برسان
  • راست گويي بيت معمور است در زير فلک
    سايه بانش ظل ممدود است بربالاي آن
  • اي به مهر دل پرستاران مهد عزتت
    دختران اختران در پرده هاي آسمان
  • پايه قدر تو را گردون گردان در پناه!
    سايه چتر تو را خورشيد تابان درامان!
  • بربساط حضرتت آيات رحمت را نزول
    در حريم حرمتت سکان دولت را مکان
  • با فروغ شمسه ات برگشته ماه وآفتاب
    با صفاي صفه ات خنديده گل در بوستان
  • شير گردون بيشه گر بر مرغزارت بگذرد
    از صفاي شير حوضت شير آرد در دهان
  • ديده هاي روشنان گردت به کحلي مي کشند
    در خم ابروي طاق وسمه رنگ آسمان
  • آسمان مزدور کار توست و هر شب مي رود
    يک درست مغربي در آستين زين آستان
  • داور دنيا، معزالدين که در احياء عدل
    مي کند روشن روان تيره نوشين روان
  • آنکه سلطان ضميرش را يزک چون آفتاب
    گاه گرد باختر گردد گهي در خاوران
  • داد مردي داد از شرطي که مردان کرده اند
    در صف هيجا فرونگذاشت چيزي جز عنان
  • در کنار مرحمت مي پرورد لطفت بناز
    ملک و دين راکز ازل هستند با هم توأمان
  • بنده را شاها، بسي آزادي است از بندگيت
    در ثنايت لاجرم چون سوسنم، «رطب اللسان »
  • التماسي کرده ام زين در به قدر همتت
    از براي خود وراي خواهش اهل زمان
  • نقد آن دولت که از محصول زرين گلشن است
    باد در گنجينه هاي اين مبارک خاندان!
  • چون زني پيرست دنيا کهنه چرخي در کنار
    گر جوانمردي چه گردي گرد چرخ پيرزن
  • خيمه جان بر جهاني زن که در صحراي او
    لاله زار گلشن خضرست خضراي دمن
  • بس کن اين آتش زباني بس که در پايان چوشمع
    خواهدت بر باددادن سرزبانت بي سخن!
  • نقره خنگ صبح را در تاخت سلطان ختن
    ساقيا گلگون کميتت را به ميدان درفکن!
  • نه سپهر آورد زير پي سمند همتش
    دم نزد از سبزه در مرغزار پرسمن
  • با محيط دست در پايش جواد او چرا
    ابرش ابر آبخور سازد زدرياي عدن؟
  • در صفات مرکب صرصر تک جمشيد عهد
    مي کنم تضمين دوبيت از سحربيت خويشتن
  • باد در دستت زمام آسمان تا آفتاب
    هر سحر خواهد عنان از حد مشرق تاختن!