167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.

ديوان سلمان ساوجي

  • من اين مثلث عنبر نسيم نفروشم
    وگر بهشت مثمن دهند در سمنش
  • زغصه بلبل طبعم نداشت برگ و نوا
    بهار مدح تو آورد باز در سخنش
  • مبشران سعادت برين بلند رواق
    همي کنند ندا، در ممالک آفاق
  • فکنده قصه يوسف جمال او در چاه
    نهاده نامه کسري، زمان او بر طاق
  • کسي به دولت عدلش نمي کند جز عود
    زدست راهزنان، ناله در مقام عراق
  • به بحر نسبت طبع تو مي کنم همه وقت
    اگرچه در صفت بحر مي کنم اغراق
  • علو قدر تو را آفتاب اگر نگرد
    چو سياه بازفتد در رواق چرخ به طاق
  • به چشم راستي آنکس که ننگرد در تو
    چو نرگسش بدر آور زپلکها، احداق
  • زاعتدال نوبهار گلشنت در مهرگان
    مي دماند خيري از ازهار و گلبرگ از خسک
  • خطه بغداد جز در سايه اقبال شان
    چون خلافت بي علي بوده است و زهرابي فدک
  • عيدي که قدر اوست فزون از هزارماه
    ماهي که مثل او نبود، در هزار سال
  • تا خود خيال ابروي اوبست ماه نو
    کج مي نمود در نظر مردم اين خيال
  • تقدير داده تا ابدت بخت «لاينام »
    ايزد سپرده در ازلت ملک «لايزال »
  • آن خلق خلق توست که ده تو زغيرتش
    خون بسته است در جگر نافه غزال
  • وان قهر قهر توست که از باد هيبتش
    آب نبات زهر شود در عروق بال
  • وان گرز گرز توست که بدخواه راکند
    پيدا ميان دو کتفش فرق در جدال
  • برکوه جامد ار گذرد باد هيبتت
    گردند چون سحاب روان در هوا جبال
  • آنجا که خنگ ماه منير تو سم نهد
    ماه نو اوفتاده بود در صف نعال
  • کامروز در جميع ممالک منم که نيست
    جز فکر مدحت تو مرا هيچ اشتغال
  • از پي خواب گهش در ازل آراسته اند
    مهد فيروزه افلاک به انواع لآل
  • در هواي شرف طالعش از گشت فلک
    سرکشيدست کنون سنبله بر اوج کمال
  • تا کند زهره نثار قدم ميمونش
    در انجم به ترازو کشد از بيت المال
  • اژدهاي علم عزم ورا بهر عدو
    عقرب از پيش دوان نيش اجل در دنبال
  • باش تا باز کند چتر همايونش پر
    عالمي بيني در سايه او فارغ بال
  • از پي تهنيت آيند ملايک چو ملوک
    به در خسرو اعظم زسر استقبال