نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان سلمان ساوجي
مژه بر ديده بدخواه تو پيکان گشته
آب
در
حنجره خصم تو خنجر شده است
نجم
در
قبضه شمشير تو کوکب گشته
چرخ بر قبه خرگاه تو چنبر شده است
عقل را پيروي راي تو مي بايد کرد
در
دماغ خرد اين فکر مصور شده است
دست
در
دامن آهم زده اين جان عزيز
با دعايت زلب من به فلک برشده است
جان ملکي و سر مملکتي، ملک بدين
در
گمان بود کنونش همه باور شده است
خاک و آب تو زآفات جهان باد مصون!
کاب
در
حلق بدانديش تو آذر شده است
يوسف جاي پاي بست، بود به زندان دل
غمزه سرمست او، زد
در
زندان شکست
روي فلک لشکرش، درگه جنبش نهفت
پشت زمين مرکبش،
در
صف جولان شکست
کاسه و خوان فلک، چيست که
در
مطبخش
روز ضيافت چنين، کاسه فراوان شکست؟
اي که کمين چاوشت، درگه يا ساميشي
قبه جان خطا،
در
کله خان شکست
شب به خلافت مگر، زدنفسي ورنه صبح
در
دهن شب چرا، آن همه دندان شکست
مملکتي را که زد، قهر تو شبخون برو
بيضه صبحش فلک،
در
کف دوران شکست
طبع تو هرگه که داد، گوهر منظوم نظم
کلک تو
در
زير پا، لؤلؤي عمان شکست
ماهچه سنجقت بر
در
سمنان و خوار
لشکر مازندران، همچو خراسان شکست
هر دل که
در
هواي جمالش مجال يافت
عنقاي همتش دو جهان زير بال يافت
هر جان که
در
بلاي ولايش گرفت انس
از نعمت و نعيم دو عالم ملال يافت
هر مدرکي که زد
در
درک کمال او
خود را مقيد درکات ضلال يافت
اي منعمي که ناطقه خوش سراي را
در
حصر نعمت تو خرد گنگ و لال يافت
بويي ز گرد دامن لطفت دماغ باغ
در
جيب و آستين صبا و شمال يافت
با يادت ار
در
آتش سوزنده باشد کسي
آتش زهاب چشمه آب زلال يافت
در
حضرت تو روي سفيد آمد آنک او
برروي دل زفقر سيه روي خال يافت
فکر و هواي بشريت کجا و کي
در
بارگاه وصف هوايت جمال يافت
سلطان هر دو کون که کونين
در
ازل
بر سفره نواله جودش نوال يافت
جز
در
ثناي ايزد بي چون حرام گشت
شعر رهي که رونق سحر حلال يافت
يارب! به عاشق شب اسري که با حبيب
در
خلوت دني فتدلي مجال يافت
صفحه قبل
1
...
2302
2303
2304
2305
2306
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن