167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.

ديوان سلمان ساوجي

  • آن حقوقي که در آفاق رهي را به سخن
    هست بر بارگه سلطنت امروز کراست؟
  • در روز عرض لشکر منصورت از عراق
    تا حد شوشتر، همه جند است و لشکر است
  • گردون مدام باعث حرمان بنده است
    اين خوي در طبيعت گردون مخمر است
  • دوري به اختيار نجستم ز حضرتت
    خود ذره را زمهر جدايي چه در خور است؟
  • تا در ميان گلشن گردون دهان شير
    فواره مرصع اين چشمه زر است
  • در غره شوال محرم نبود، مي
    آن رفت که گويند رجب يا رمضان است
  • از دست مغان چنگ از آن رو که زنندش
    در بارگه شاه برآورده فغان است
  • اي شيرشکاري که دل شير زبيمت
    همچون دل آهوي فلک در خفقان است!
  • در مملکتت آنچه بگويند کسي هست
    کز بهر جدل تيز کند تيغ فسان است
  • الا که سنان همچو حسام از گهر بد
    در مملکتت طعنه زدن کس نتوان است
  • خوش است وقت گل تازه زانکه در همه وقت
    نديم مجلس او بلبلي خوش الحان است
  • خوش است رقص سهي سرو با نواي هزار
    از آنک در حرکت با هزار دستان است
  • لب نباتي سوسن هنوز شيرين است
    هنوز در دل غنچه خيال بستان است
  • رسيده آه سحرگاه بلبلان در گل
    گمان مبر که زباد هوا پريشان است
  • خوشاکسي که درين فصل بر کميت نشاط
    حباب وار در افکنده گو به ميدان است!
  • حمل چگونه هراسد زگرک در صحرا؟
    اسد زشير لوايش چنان هراسان است
  • سحاب چتر تو در آفتاب گردش چرخ
    مظله اي است، که بالاي ابر احسان است
  • به عهد دل تو مهتاب در جهان زانهاست
    که رشته بافته بهر رفوي کتان است
  • سواد چتر تو را آفتاب در سايه
    مثال خط تو را آسمان به فرمان است
  • مدار کار جهان در زمان دولت توست
    نه بر سپهر که او سخت سست پيمان است
  • سياه مور سيه خانه را نگر که کمر
    ببسته در طلب منصب سليمان است
  • چو دستبرد نمايد کليم در معجز
    چه جاي لشکر فرعون و عون هامان است
  • حلقه گوش تو، يارب، چه صفايي دارد
    کز صفا حلقه بگوشش شده در عدن است
  • آنکه بر مسند ايوان سخا پادشه است
    وانکه در عرصه ميدان سخن، تهمتن است
  • آنکه اندر نظرش، صورت دنيا و فلک
    راست چون پيرزني در پس چرخ کهن است