نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
ديوان عراقي
در
ديده خيال تو نيايد
با آب نگار
در
نگنجد
در
ميکده با حريف قلاش
تسبيح و نماز
در
نگنجد
در
جلوه گه جمال حسنت
خوبي اياز
در
نگنجد
با ياد لب تو
در
خيالم
انديشه گاز
در
نگنجد
در
جمالت لطافتي است که آن
در
نيابد کمال بينايي
دست
در
گردن نشاط آورد
پاي
در
دامن سرور کشيد
در
همزه او وجود مدرج
در
نقطه او حروف مدغم
مي گريم روز
در
فراقت
مي نالم شب
در
آرزويت
در
هواي هويتش جولان
در
سراي حقيقتش ماوي ست
عشاقنامه عراقي
در
جمالت لطافتي است، که آن
در
نيابد کمال بينايي
عاشقانش چو
در
حديث آيند
در
و ديوار گوش بگشايند
ديوان فرخي سيستاني
در
سرايش هميشه شادي و سور
در
سراي مخالفان شيون
در
شکن زلف هزاران گره
در
گره جعد هزاران شکن
در
زير مرادش همه ولايت
در
زير ننگينش همه خراسان
در
شادماني بود عشق خوبان
ببايد گشادن
در
شادماني
ديوان فروغي بسطامي
در
هر خم عنبرين کمندش
يک جمع
در
اضطراب ديدم
در
کردن توبه سست کيشم
در
خوردن باده سخت کوشم
کينم انداختند
در
دل تو
مهرت آميخت
در
دل من
ديوان قاآني
عذار فروزانش
در
فرع فاحم
سهيل يمانيست
در
ليل ضارب
ازو
در
صفحه آفاق طبيعت
وزو
در
چهره دلدار زيور
در
خصم عتابش جهنده تر
از آتش تنور
در
فطير
در
سنگ سهامش دونده تر
از پنجه خباز
در
خمير
در
کوه سنانش خلنده تر
از سوزن خياط
در
حرير
در
چنبر حکمش نه آسمان
زانگونه که تدوير
در
مدير
سخاوت
در
عروق اوست مضمر
جلادت
در
نهاد اوست مضمون
در
طره نهفته چنگل شهباز
در
مژه گرفته پنجه شاهين
باد
در
زلفکانش حلقه شمار
ناز
در
چشمکانش گوشه نشين
بشکفد تا شکوفه
در
نيسان
بفسرد تا بنفشه
در
تشرين
نگريد هيچکس
در
عهد جودش
مگر
در
باغ ابر نوبهاري
در
صورت تو سيرت ملايک
در
غره تو فره کياني
در
بزم چو قلزم سخنگويي
در
رزم چو ضيغم سخنداني
در
بيمهري نظير گردوني
در
خونخواري همال گيهاني
هنر
در
گوهر پاکش نهفته
به کردار معاني
در
مباني
دقايق
در
حقايق درج دارد
به کردار ثوالث
در
ثواني
گهي
در
جشنها خواندي مدايح
گهي
در
عيدها گفتي تهاني
در
طرب قدش
در
بوستان
پرده قمري زده سرو روان
دستش ابرست
در
گه ريزش
تيغش مرگست
در
صف هيجا
ديوان محتشم کاشاني
در
دور خط تو مي نمايد
آيينه آفتاب
در
زنگ
دريا دريا
در
لآلي
در
منقبت علي عالي
ديوان مسعود سعد سلمان
در
شوم گر مرا بفرمايي
در
دهان هژبر تيز انياب
اي
در
اصول فضل مقدم
وي
در
فنون علم مدرب
باد اقبال
در
پرستش او
تاشمن
در
پرستش صنم است
روي ننمود خوب
در
مجلس
تا نديدند
در
مصافش شکست
جانم همه
در
اضطراب بندد
چشمم همه
در
انتظار دارد
در
شهنشاه عاصيم عاصي
در
خداوند کافرم کافر
در
خراسان و
در
عراق همي
زآتش فتنه خاست شرار
تويي
در
تن سرفرازان روان
تويي
در
سر کامکاري بصر
در
زير تو تابدار باره
در
دست تو آبدار خنجر
در
زلف دوتايش جمال پيدا
در
چشم سياهش دلال مضمر
چون دژ آهنين ويشک قويش
در
دژ آهنين گشايد
در
نرهد زو نهنگ
در
دريا
نجهد زو پلنگ
در
کهسار
چگونه بخايم
در
ايشان رطب
که
در
حلقشان نيست الاختف
در
فصاحت بزرگ ناوردم
در
بلاغت فراخ ميدانم
در
ثنا آفتاب پر نورم
در
هجا ابر تند بارانم
بدنها همه
در
دوتويي زره
زنخها همه
در
دوتايي لثام
تا
در
گرانبهاي دريا را
در
گوهر قيمتي کان بندم
در
دانش تيز هوش برجيسم
در
جنبش کند سير کيوانم
ملک عاليت باد
در
بيعت
چرخ گردانت باد
در
فرمان
در
خراسان و
در
عراق همي
عاشقانند بر هنر همگان
تا فروزند
در
مجوس آذر
تا پرستند
در
هنود وثن
حاسدش
در
سؤال خشک دهن
دشمنش
در
جواب گنگ زبان
همه
در
کردني دهد ناورد
همه
در
بودني کند دوران
در
بزرگي چو آفتاب بتاب
در
سعادت چو روزگار بمان
در
هواي توام ببسته ميان
در
ثناي توام گشاده دهن
در
چند کارزار فتاده
در
چند مرغزار چريده
تنش
در
حسرت زبر پوشي
سرش
در
آرزوي دستاري
همه
در
آتش جگر غلطم
همه
در
آب ديدگان پويم
طيبتي طرفه
در
ميان افکند
ثلث شهنامه
در
زبان افکند
در
رواق منقش سر چاه
مست ماندست خفته
در
خرگاه
در
کردهاي او هم دارم
در
زير ران هيوني اشهب
آمدن
در
خورت نبود اينجا
بازگشتنت هيچ
در
خور هست
خنجري ناکشيده
در
حمله
باره اي نافکنده
در
ناورد
بزرگي
در
همه فضلي مقدم
کريمي
در
همه فني مبرز
فلک اندر دميد پنداري
باد
در
آستين ما
در
تيغ
گاه
در
مرغزار عاج ايي
گاه
در
آبگاه قار شوي
بنمود مه دو هفته
در
خرمن
در
زنگي اوفتاده سقلابي
افکند دلم زمانه
در
زاريها
در
ديده من سرشت بيداريها
ديوان فيض کاشاني
با آنکه تو
در
ميان جاني
جوياي توايم
در
کرانها
قامتي خواهد آمدم
در
بر
دوش ديدم قيامتي
در
خواب
کنم افشاي راز
در
پرده
گفتني
در
نهفتنم هوس است
در
پرده عاشقي نهان کيست
در
جلوه دلبري عيان کيست
در
هر نشستت پنهان بهشتي
در
هر قيامت پيدا قيامت
گر ايستادي آتش فتادي
هم
در
مدارس هم
در
صوامع
عشق
در
املاک واله بودنست
عشق
در
افلاک جولان سريع
عاشقان
در
جمال تو واله
عارفان
در
جلال تو حيران
در
کمال تو عقلها واله
در
جمال تو ديدها حيران
زين غم جانگداز
در
رنجيم
در
بلا مانده ايم سرگردان
ديوان اشعار منصور حلاج
تو
در
پنهاني خويشي هويدا
تو
در
عين هويدائي نهاني
مثنوي معنوي
در
خطاب آدمي ناطق بدي
در
نواي طوطيان حاذق بدي
آن اميران
در
شفاعت آمدند
وان مريدان
در
شناعت آمدند
مکرها
در
کسب دنيا باردست
مکرها
در
ترک دنيا واردست
حسها و عقلهاشان
در
درون
موج
در
موج لدينا محضرون
در
شجاعت شير ربانيستي
در
مروت خود کي داند کيستي
گر
در
آن آدم بکردي مشورت
در
پشيماني نگفتي معذرت
تا بخسپي
در
پناه عاقلي
در
جوار دوستي صاحب دلي
زاهدي بد
در
ميان باديه
در
عبادت غرق چون عباديه
خويش را
در
مضحکه انداختم
مالها با دشمنان
در
باختم
وصف بيداري دل اي معنوي
در
نگنجد
در
هزاران مثنوي
زين تنازعها محمد
در
عجب
در
تعجب نيز مانده بولهب
کور ظاهر
در
نجاسه ظاهرست
کور باطن
در
نجاسات سرست
صفحه قبل
1
...
21
22
23
24
25
...
1680
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن