نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
ديوان سلمان ساوجي
مدت شش سال شد تا
در
عراقم معتکف
با وجود آنکه بودستم زهر کامي جدا
چون شبه بادم سيه روگر به غير حضرتت
بسته ام بر هيچ صاحب دولتي
در
ثنا
من به اجماع افاضل،
در
بسيط ملک نظم
مقتدايان سخن را هستم اينک، مقتدا
بر طايران سدره نشين بانگ مي زنند
در
بوستان سراي تو مرغان خوش سرا
در
مرکز حضيض بماند چنان حقير
از اوج تو فلک، که بر اوج فلک سها
داري تو جاي آنکه نشاند بجاي جام
در
تابخانه تو فلک آفتاب را
در
زير طاق صفه ات ارکان دولتند
همچون ستون ستاده به يک پاي دايما
خرم تر از خورنقي و خوشتر از سرير
وانگه برين سخن
در
و ديوار تو گوا
از شرم اين سواد که او جان عالم است
تبريز
در
ميانه خوي زد مراغه ها
در
تيره شب، زبس لمعان چراغ و شمع
بر روي صبح دجله زند خنده از صفا
روي شط از سفينه، سپهريست پر هلال
در
هر هلال، زهره نوايي قمر لقا
گر
در
ميان تيرفتد عکس تيغ او
اعضاي توأمان شود از يکديگر جدا
مکن قصد کسي کز بعد چندين سال
در
عالم
هنوز امروز بر دارست نقش قاصد دارا
اي خان زمان شيخ اويس آنکه ز تعظيم
شاهان جهان را
در
تو کعبه عليا!
يک شمه به ايوان تو خورشيد منور
يک خيمه
در
اردوي تو گردون معلا
در
سجده درگاه تو خواهند که باشند
اجرام به يکسر دو سراز حرص چو جوزا
اي سايه حق پرتو انوار الهي!
در
ناصيه توست چو خورشيد هويدا
شاها! چو سر گنج لالي معاني
بگشوده ضميرم به ثناي تو
در
اثنا
ناگاه خيال صنمم
در
نظر آمد
مهر رخ او سر زد ازين مطلع غرا
کاي کار مرا زلف تو انداخته
در
پا!
از دور رخت، راز دل من شده رسوا!
بنشاند تجلي جمال تو به يکدم
در
زير فلک شمع جهان تاب، مسيحا
نظام گوهر پرور طبعم به ثنايت
در
نظم رساند سخنم را به ثريا
بادا همگي نقش مراد تو مصور
در
ناصيه اين فلک آيينه سيما
تو کعبه حسني و سر زلف تو حلقه
بگذار که
در
حلقه زنم دست خدا را
لبيک زنان بر عرفات سر کويت
صد قافله جان منتظر آواز
در
آرا
صفحه قبل
1
...
2296
2297
2298
2299
2300
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن