نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
گلستان سعدي
چه زند پيش بار زويين چنگ
گربه شيرست
در
گرفتن موش
باران که
در
لطافت طبعش خلاف نيست
از باغ لاله رويد و از شوره بوم خس
هر که فريادرس روز مصيبت خواهد
گو
در
ايام سلامت بجوانمردي کوش
اي آنکه باقبال تو
در
عالم نيست
گيرم که غمت نيست غم ما هم نيست
ابلهي کو روز روشن شمع کافوري نهد
زود بيني کش بشب روغن نباشد
در
چراغ
بروي خود
در
طماع باز نتوان کرد
چو باز شد بدرشتي فراز نتوان کرد
زر بده مرد سپاهي را تا سر بنهد
وگرش زر ندهي سر بنهد
در
عالم
مکن فراخ روي
در
عمل اگر خواهي
که وقت رفع تو باشد مجال دشمن تنگ
دوست مشمار آنکه
در
نعمت زند
لاف ياري و برادر خواندگي
دوست آن باشد که گيرد دست دوست
در
پريشان حالي و درماندگي
يا زر بهر دو دست کند خواجه
در
کنار
يا موج روزي افکندش مرده بر کنار
ندانستي که بيني بند بر پاي
چو
در
گوشت نيامد پند مردم
دگر ره گر نداري طاقت نيش
مکن انگشت
در
سوراخ کژدم
چه جرم ديد خداوند سابق الانعام
که بنده
در
نظر خويش خوار ميدارد
همچنان
در
فکر آن بيتم که گفت
پيلباني بر لب درياي نيل
چو تير انداختي
در
روي دشمن
حذر کن کاندر آماجش نشستي
از خدا دان خلاف دشمن و دوست
که دل هر دو
در
تصرف اوست
دو بامداد گر آيد کسي بخدمت شاه
سيم هر آينه
در
وي کند بلطف نگاه
پنداشت ستمگر که ستم بر ما کرد
در
گردن او بماند و بر ما بگذشت
چو کاري بي فضول من برآيد
مرا
در
وي سخن گفتن نشايد
اوفتاده است
در
جهان بسيار
بي تميز ارجمند و عاقل خوار
تشنه سوخته
در
چشمه روشن چو رسيد
تو مپندار که از پيل دمان انديشد
ملحد گرسنه،
در
خانه خالي، برخوان
عقل باور نکند کز رمضان انديشد
ور نداني که
در
نهادش چيست؟
محتسب را درون خانه چه کار؟
بر
در
کعبه سائلي ديدم
که همي گفت و ميگرستي خوش
صفحه قبل
1
...
2288
2289
2290
2291
2292
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن