نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
نهاده ست باري شفا
در
عسل
نه چندان که زور آورد با اجل
رمق مانده اي را که جان از بدن
برآمد، چه سود انگبين
در
دهن؟
اگر باد سرد نفس نگذرد
تف معده جان
در
خروش آورد
در
اينان نبندد دل، اهل شناخت
که پيوسته با هم نخواهند ساخت
نخست او ارادت به دل
در
نهاد
پس اين بنده بر آستان سرنهاد
در
معرفت ديده آدمي است
که بگشوده بر آسمان و زمي است
کيت فهم بودي نشيب و فراز
گر اين
در
نکردي به روي تو باز؟
چه انديشي از خود که فعلم نکوست؟
از اين
در
نگه کن که توفيق اوست
بر اين گفتم آن دوست دشمن گرفت
چو آتش شد از خشم و
در
من گرفت
مغان را خبر کرد و پيران دير
نديدم
در
آن انجمن روي خير
فتادند گبران پازند خوان
چو سگ
در
من از بهر آن استخوان
چو آن را کژ پيششان راست بود
ره راست
در
چشمشان کژ نمود
چه معني است
در
صورت اين صنم
که اول پرستندگانش منم
شب آن جا ببودم به فرمان پير
چو بيژن به چاه بلا
در
اسير
شبي همچو روز قيامت دراز
مغان گرد من بي وضو
در
نماز
مگر کرده بودم گناهي عظيم
که بردم
در
آن شب عذابي اليم
همه شب
در
اين قيد غم مبتلا
يکم دست بر دل، يکي بر دعا
فتاد آتش صبح
در
سوخته
به يک دم جهاني شد افروخته
مغان تبه راي ناشسته روي
به دير آمدند از
در
و دشت و کوي
به تقليد کافر شدم روز چند
برهمن شدم
در
مقالات زند
در
دير محکم ببستم شبي
دويدم چپ و راست چون عقربي
به فورم
در
آن حل معلوم شد
چو داود کاهن بر او موم شد
که ناچار چون
در
کشد ريسمان
بر آرد صنم دست، فرياد خوان
که دانستم ار زنده آن برهمن
بماند، کند سعي
در
خون من
فريبنده را پاي
در
پي منه
چو رفتي و ديدي امانش مده
صفحه قبل
1
...
2283
2284
2285
2286
2287
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن