نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
هم از خبث نوعي
در
آن درج کرد
که ناچار فرياد خيزد ز درد
که فکرش بليغ است و رايش بلند
در
اين شيوه زهد و طامات و پند
نه
در
خشت و کوپال و گرز گران
که آن شيوه ختم است بر ديگران
بيا تا
در
اين شيوه چالش کنيم
سر خصم را سنگ، بالش کنيم
سعادت به بخشايش داورست
نه
در
چنگ و بازوي زور آورست
وگر
در
حياتت نمانده ست بهر
چنانت کشد نوشدارو که زهر
مرا
در
سپاهان يکي يار بود
که جنگاور و شوخ و عيار بود
دلاور به سرپنجه گاوزور
ز هولش به شيران
در
افتاده شور
نزد تارک جنگجويي به خشت
که خود و سرش را نه
در
هم سرشت
چو گنجشک روز ملخ
در
نبرد
به کشتن چه گنجشک پيشش چه مرد
پلنگانش از زور سرپنجه زير
فرو برده چنگال
در
مغز شير
قضا نقل کرد از عراقم به شام
خوش آمد
در
آن خاک پاکم مقام
به ديدار وي
در
سپاهان شدم
به مهرش طلبکار و خواهان شدم
زمين ديدم از نيزه چو نيستان
گرفته علمها چو آتش
در
آن
کليد ظفر چون نباشد به دست
به بازو
در
فتح نتوان شکست
گروهي پلنگ افگن پيل زور
در
آهن سر مرد و سم ستور
زمين آسمان شد ز گرد کبود
چو انجم
در
او برق شمشير و خود
چو صد دانه مجموع
در
خوشه اي
فتاديم هر دانه اي گوشه اي
چو ديد اردبيلي نمد پاره پوش
کمان
در
زه آورده و زه را به گوش
به لشکرگهش برد و
در
خيمه دست
چو دزدان خوني به گردن ببست
کنونم که
در
پنجه اقبيل نيست
نمد پيش تيرم کم از پيل نيست
کرا تيغ قهر اجل
در
قفاست
برهنه ست اگر جوشنش چند لاست
شبي کردي از درد پهلو نخفت
طبيبي
در
آن ناحيت بود و گفت
که
در
سينه پيکان تير تتار
به از نقل ماکول ناسازگار
گر افتد به يک لقمه
در
روده پيچ
همه عمر نادان برآيد به هيچ
صفحه قبل
1
...
2275
2276
2277
2278
2279
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن