نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
چنين گفت بيننده تيز هوش
چو سر سخن
در
نيابي مجوش
که هرگه که بازآيد از خوي زشت
به عيشي رسد جاودان
در
بهشت
ز وجد آب
در
چشمش آمد چو ميغ
بباريد بر چهره سيل دريغ
بر نيک محضر فرستاد کس
در
توبه کوبان که فرياد رس
حريفان خراب از مي لعل رنگ
سرچنگي از خواب
در
بر چو چنگ
به ميخانه
در
سنگ بردن زدند
کدو را نشاندند و گردن زدند
خم آبستن خمر نه ماهه بود
در
آن فتنه دختر بينداخت زود
گراني نظر کرد
در
کار او
حسد برد بر روز بازار او
ز هشيار عاقل نزيبد که دست
زند
در
گريبان نادان مست
از اين خفرقي موي کاليده اي
بدي، سر که
در
روي ماليده اي
تحمل چو زهرت نمايد نخست
ولي شهد گردد چو
در
طبع رست
سرش موي و رويش صفا ريخته
به موييش جان
در
تن آويخته
شب آن جا بيفگند و بالش نهاد
روان دست
در
بانگ و نالش نهاد
ز ديار مردم
در
آن بقعه کس
همان ناتوان ماند و معروف و بس
يکي گفت معروف را
در
نهفت
شنيدي که درويش نالان چه گفت؟
مکن با بدان نيکي اي نيکبخت
که
در
شوره نادان نشاند درخت
نبيني که
در
کرخ تربت بسي است
بجز گور معروف، معروف نيست
طمع برد شوخي به صاحبدلي
نبود آن زمان
در
ميان حاصلي
سوي مسجد آورده دکان شيد
که
در
خانه کمتر توان يافت صيد
چرا کرد بايد نماز از نشست
چو
در
رقص بر مي توانند جست؟
عبائي بليلانه
در
تن کنند
به دخل حبش جامه زن کنند
ز سنت نبيني
در
ايشان اثر
مگر خواب پيشين و نان سحر
نخواهم
در
اين وصف از اين بيش گفت
که شنعت بود سيرت خويش گفت
بدي
در
قفا عيب من کرد و خفت
بتر زو قريني که آورد و گفت
يکي تيري افگند و
در
ره فتاد
وجود نيازرد و رنجم نداد
صفحه قبل
1
...
2272
2273
2274
2275
2276
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن