نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.07 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
به گردن به آتش
در
افتاده اي
به باد هوي عمر بر داده اي
همي رنجم از طلعت ناخوشش
مبادا که
در
من فتد آتشش
در
اين بود و وحي از جليل الصفات
درآمد به عيسي عليه الصلوة
عفو کردم از وي عملهاي زشت
به انعام خويش آرمش
در
بهشت
وگر عار دارد عبادت پرست
که
در
خلد با وي بود هم نشست
بگو ننگ از او
در
قيامت مدار
که آن را به جنت برند اين به نار
ندانست
در
بارگاه غني
که بيچارگي به ز کبر و مني
کرا جامه پاک است و سيرت پليد
در
دوزخش را نبايد کليد
پياز آمد آن بي هنر جمله پوست
که پنداشت چون پسته مغزي
در
اوست
فقيهي کهن جامه اي تنگدست
در
ايوان قاضي به صف برنشست
نگه کرد قاضي
در
او تيز تيز
معرف گرفت آستينش که خيز
گشادند بر هم
در
فتنه باز
به لا و نعم کرده گردن دراز
تو گفتي خروسان شاطر به جنگ
فتادند
در
هم به منقار و چنگ
کهن جامه
در
صف آخرترين
به غرش درآمد چو شير عرين
سر از کوي صورت به معني کشيد
قلم
در
سر حرف دعوي کشيد
سمند سخن تا به جايي براند
که قاضي چو خر
در
وحل بازماند
دريغ آيدم با چنين مايه اي
که بينم تو را
در
چنين پايه اي
ني بوريا را بلندي نکوست
که خاصيت نيشکر خود
در
اوست
چه خوش گفت خر مهره اي
در
گلي
چو بر داشتش پر طمع جاهلي
مرا کس نخواهد خريدن به هيچ
به ديوانگي
در
حريرم مپيچ
خبزدو همان قدر دارد که هست
وگر
در
ميان شقايق نشست
به دندان گزيد از تعجب يدين
بماندش
در
او ديده چون فرقدين
يکي گفت از اين نوع شيرين نفس
در
اين شهر سعدي شناسيم و بس
يکي پادشه زاده
در
گنجه بود
که دور از تو ناپاک و سرپنجه بود
به مسجد
در
آمد سرايان و مست
مي اندر سر و ساتگيني به دست
صفحه قبل
1
...
2271
2272
2273
2274
2275
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن