نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.14 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
منه
در
ميان راز با هر کسي
که جاسوس همکاسه ديدم بسي
سکندر که با شرقيان حرب داشت
درخيمه گويند
در
غرب داشت
کسي خسبد آسوده
در
زير گل
که خسبند از او مردم آسوده دل
غم خويش
در
زندگي خور که خويش
به مرده نپردازد از حرص خويش
پريشان کن امروز گنجينه چست
که فردا کليدش نه
در
دست تست
به حال دل خستگان
در
نگر
که روزي دلي خسته باشي مگر
اگر سايه خود برفت از سرش
تو
در
سايه خويشتن پرورش
مرا باشد از درد طفلان خبر
که
در
طفلي از سر برفتم پدر
همي گفت و
در
روضه ها مي چميد
کزان خار بر من چه گلها دميد
ز فرخنده خويي نخوردي بگاه
مگر بينوايي
در
آيد ز راه
به تنها يکي
در
بيايان چو بيد
سر و مويش از برف پيري سپيد
زبان داني آمد به صاحبدلي
که محکم فرومانده ام
در
گلي
بکرد از سخنهاي خاطر پريش
درون دلم چون
در
خانه ريش
خور از کوه يک روز سر بر نزد
که اين قلتبان حلقه بر
در
نزد
در
انديشه ام تا کدامم کريم
از آن سنگدل دست گيرد به سيم
شنيد اين سخن پير فرخ نهاد
درستي دو،
در
آستينش نهاد
زر افتاد
در
دست افسانه گوي
برون رفت ازان جا چو زر تازه روي
چو
در
دست تنگي نداري شکيب
نگه دار وقت فراخي حسيب
همه وقت بردار مشک و سبوي
که پيوسته
در
ده روان نيست جوي
تهي دست
در
خوبرويان مپيچ
که بي هيچ مردم نيرزند هيچ
چنان گرم رو
در
طريق خداي
که خار مغيلان نکندي ز پاي
به آخر ز وسواس خاطر پريش
پسند آمدش
در
نظر کار خويش
به تلبيس ابليس
در
چاه رفت
که نتوان از اين خوب تر راه رفت
به سرهنگ سلطان چنين گفت زن
که خيز اي مبارک
در
رزق زن
چو سيلاب ريزان که
در
کوهسار
نگيرد همي بر بلندي قرار
صفحه قبل
1
...
2263
2264
2265
2266
2267
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن