نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.15 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
تو ما را همي چاه کندي به راه
بسر لاجرم
در
فتادي به چاه
نپندارم اي
در
خزان کشته جو
که گندم ستاني به وقت درو
چو حجت نماند جفا جوي را
بپرخاش
در
هم کشد روي را
بزرگي
در
آن فکرت آن شب بخفت
به خواب اندرش ديد و پرسيد و گفت:
چنانش
در
انداخت ضعف حسد
که مي برد بر زيردستان حسد
برفتند و گفتند و آمد فقير
تني محتشم
در
لباسي حقير
بگفتا دعائي کن اي هوشمند
که
در
رشته چون سوزنم پاي بند
دعاي منت کي شود سودمند
اسيران محتاج
در
چاه و بند؟
بفرمود تا هر که
در
بند بود
به فرمانش آزاد کردند زود
تو گويي ز شادي بخواهد پريد
چو طاووس، چون رشته
در
پا نديد
کسي زين ميان گوي دولت ربود
که
در
بند آسايش خلق بود
شنيدم که
در
مصر ميري اجل
سپه تاخت بر روزگارش اجل
چو نزديک شد روز عمرش به شب
شنيدند مي گفت
در
زير لب
که
در
مصر چون من عزيزي نبود
چو حاصل همين بود چيزي نبود
در
آن دم تو را مي نمايد به دست
که دهشت زبانش ز گفتن ببست
چنان نادر افتاده
در
روضه اي
که بر لاجوردين طبق بيضه اي
چنين گفت شوريده اي
در
عجم
به کسري که اي وارث ملک جم
در
اين کشور آسايش و خرمي
نديد و نبيند به چشم آدمي
به سالي که
در
بحر کشتي گرفت
بسي سالها نام زشتي گرفت
پسر
در
پي کاروان اوفتاد
ز دشنام چندان که دانست داد
وز اين سو پدر روي
در
آستان
که يارب به سجاده راستان
چو شور و طرب
در
نهاد آمدش
ز دهقان دوشينه ياد آمدش
بفرمود و جستند و بستند سخت
بخواري فگندند
در
پاي تخت
سر نااميدي برآورد و گفت
نشايد شب گور
در
خانه خفت
چو بيداد کردي توقع مدار
که نامت به نيکي رود
در
ديار
صفحه قبل
1
...
2260
2261
2262
2263
2264
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن