نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.08 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
گروهي برفتند ازان ظلم و عار
ببردند نام بدش
در
ديار
به ديدار شيخ آمدي گاه گاه
خدادوست
در
وي نکردي نگاه
در
آن حال پيش آمدم دوستي
از او مانده بر استخوان پوستي
نگه کرد رنجيده
در
من فقيه
نگه کردن عالم اندر سفيه
يکي را به زندان بري دوستان
کجا ماندش عيش
در
بوستان؟
اگر
در
سراي سعادت کس است
ز گفتار سعديش حرفي بس است
خنک روز محشر تن دادگر
که
در
سايه عرش دارد مقر
چو خواهد که ويران شود عالمي
کند ملک
در
پنجه ظالمي
شنيدم که
در
مرزي از باختر
برادر دو بودند از يک پدر
به حکم نظر
در
به افتاد خويش
گرفتند هر يک، يکي راه پيش
برآمد همي بانگ شادي چو رعد
چو شيراز
در
عهد بوبکر سعد
در
آن ملک قارون برفتي دلير
که شه دادگر بود و درويش سير
نيامد
در
ايام او بر دلي
نگويم که خاري که برگ گلي
شنيدند بازارگانان خبر
که ظلم است
در
بوم آن بي هنر
وفا
در
که جويد چو پيمان گسيخت؟
خراج از که خواهد چو دهقان گريخت؟
چه نيکي طمع دارد آن بي صفا
که باشد دعاي بدش
در
قفا؟
چو بختش نگون بود
در
کاف کن
نکرد آنچه نيکانش گفتند کن
چو خيل اجل
در
سر هر دو تاخت
نمي شايد از يکدگرشان شناخت
شنيدم که يک بار
در
حله اي
سخن گفت با عابدي کله اي
شر انگيز هم
در
سر شر رود
چو کژدم که با خانه کمتر رود
اگر نفع کس
در
نهاد تو نيست
چنين جوهر و سنگ خارا يکي است
غلط گفتم اي يار شايسته خوي
که نفع است
در
آهن و سنگ و روي
به است از دد انسان صاحب خرد
نه انسان که
در
مردم افتد چو دد
نه هرگز شنيديم
در
عمر خويش
که بدمرد را نيکي آمد به پيش
گزيري به چاهي
در
افتاده بود
که از هول او شير نر ماده بود
صفحه قبل
1
...
2259
2260
2261
2262
2263
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن