نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
بلبلزبان
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
×
167906 مورد در 0.06 ثانیه یافت شد.
بوستان سعدي
عدو زنده سرگشته پيرامنت
به از خون او کشته
در
گردنت
چنان است
در
مهتري شرط زيست
که هر کهتري را بداني که کيست
مرا بارها
در
حضر ديده اي
ز خيل و چراگاه پرسيده اي
در
آن تخت و ملک از خلل غم بود
که تدبير شاه از شبان کم بود
که نالد ز ظالم که
در
دور تست؟
که هر جور کو مي کند جور تست
دلير آمدي سعديا
در
سخن
چو تيغت به دست است فتحي بکن
خبر يافت گردن کشي
در
عراق
که مي گفت مسکيني از زير طاق
تو هم بر دري هستي اميدوار
پس اميد بر
در
نشينان برآر
تو خفته خنک
در
حرم نيمروز
غريب از برون گو به گرما بسوز
به شب گفتي از جرم گيتي فروز
دري بود
در
روشنايي چو روز
چو
در
مردم آرام و قوت نديد
خود آسوده بودن مروت نديد
چو بيند کسي زهر
در
کام خلق
کيش بگذرد آب نوشين به حلق
فتادند
در
وي ملامت کنان
که ديگر به دستت نيايد چنان
کس از فتنه
در
پارس ديگر نشان
نبيند مگر قامت مهوشان
يکي پنج بيتم خوش آمد به گوش
که
در
مجلسي مي سرودند دوش
مرا راحت از زندگي دوش بود
که آن ماهرويم
در
آغوش بود
در
اخبار شاهان پيشينه هست
که چون تکله بر تخت زنگي نشست
که پايابم از دست دشمن نماند
جز اين قلعه
در
شهر با من نماند
چه تدبير سازم، چه درمان کنم؟
که از غم بفرسود جان
در
تنم
که
در
تخت و ملکش نيامد زوال؟
نماند بجز ملک ايزد تعال
خردمند مردي
در
اقصاي شام
گرفت از جهان کنج غاري مقام
به صبرش
در
آن کنج تاريک جاي
به گنج قناعت فرو رفته پاي
بزرگان نهادند سر بر درش
که
در
مي نيامد به درها سرش
تمنا کند عارف پاکباز
به
در
يوزه از خويشتن ترک آز
در
آن مرز کاين پير هشيار بود
يکي مرزبان ستمگار بود
صفحه قبل
1
...
2258
2259
2260
2261
2262
...
6717
صفحه بعد
25
50
100
درباره نوسخن